جواب درس دوم نگارش پنجم ابتدایی
در این نوشته گام به گام درس ۲ نگارش پنجم دبستان با موضوع درس «فضل خدا» قرارگرفتهاست که شامل املا و دانش زبانی، درک متن، نگارش و هنر و سرگرمی و جمع بندی آموخته ها میباشد. در ادامه با ما از بخش پاسخ سوالات نگارش پنجم ابتدایی همراه باشید.
جواب املا و دانش زبانی ۱۲ و ۱۳ نگارش پنجم
۱- کلمههای زیر را با حروف مناسب کامل کنید.
پاسخ:
| فضل | توحید | تاثیر | زمزمه |
۲- ابتدا حروف کلمهی نوشته شده را جدا کنید، سپس مانند نمونه برای هر حرف، دو واژه بنویسید.
پاسخ:

۳- در متن درس، واژههایی را که آهنگ یکسانی دارند، پیدا کنید و بنویسید.
مثال : شمار، هزار، نهار
پاسخ:
لاله زار ، نوبهار ، شاخسار
بحر ، برّ ، ابر ، لیل
جواب درک متن ۱۳ و ۱۴ نگارش پنجم
با توجه به متن حکایت «درخت گردکان»، جملههای زیر را به ترتیب شماره گذاری کنید.
پاسخ:

کتابخوانی
یک کتاب داستان انتخاب کنید آن را بخوانید و سپس رویدادهای آن را به ترتیب بنویسید.
پاسخ: در زیر دو داستان خدمت شما عزیزان ارائه شده است که به دلخواه میتوانید یکی را بنویسید.
داستان اول

نام داستان: گنجشک و کبوتر
شخصیتها: گنجشک و کبوتر
زمان: در گذشته
مکان: کوچه پسکوچههای شهر
رویدادها:
آرزوی بزرگ گنجشک:
گنجشک کوچک هر روز با دیدن کبوتر که با آزادی در آسمان پرواز میکرد، آرزوی پروازهای بلند را در دل میپروراند.
تلاشهای بیهوده:
گنجشک بارها سعی کرد مانند کبوتر پرواز کند، اما بالهای کوچک او برای پروازهای بلند کافی نبود.
مشورت با کبوتر:
گنجشک تصمیم گرفت از کبوتر کمک بگیرد. او از کبوتر پرسید که چگونه میتواند مانند او پرواز کند.
پندهای کبوتر:
کبوتر با مهربانی به گنجشک گفت که هر پرندهای تواناییهای خاص خود را دارد و باید به جای تقلید از دیگران، به تواناییهای خودش اعتماد کند.
کشف تواناییهای خود:
گنجشک با شنیدن حرفهای کبوتر، به تواناییهای خودش پی برد. او فهمید که میتواند به خوبی بین ساختمانها پرواز کند و از حشرات کوچک تغذیه کند.
رضایت و خوشحالی:
گنجشک با پذیرفتن خود و تواناییهایش، احساس رضایت و خوشحالی کرد. او متوجه شد که هر پرندهای در جایگاه خودش ارزشمند است.
داستان دوم

نام داستان: روباه پیر و کلاغ
شخصیتها: روباه پیر و کلاغ
زمان: در گذشته
مکان: در باغ
رویدادها:
شروع ماجرا:
روباه پیر کلاغی را دید که روی شاخه درخت نشسته و تکه پنیری بزرگ در منقار داشت.
حیله روباه:
روباه با دیدن پنیر، آب دهانش را قورت داد و نقشه ای برای به دست آوردن آن کشید. او با صدای ملایم و چاپلوسانه به کلاغ گفت: “ای کلاغ زیبا! چه پرهای براقی داری! صدایت هم چه دلنشین است! تو زیباترین کلاغی هستی که تاکنون دیدهام.”
فریب خوردن کلاغ:
کلاغ از شنیدن این حرفها خیلی خوشحال شد و برای روباه شروع به آواز خواندن کرد. در همین حین، پنیر از دهانش افتاد و روباه با یک پرش سریع آن را قاپ زد.
پشیمانی کلاغ:
کلاغ وقتی فهمید که فریب خورده است، بسیار ناراحت شد و به خودش گفت: “آه، چه ساده لوح بودم که به حرفهای روباه باور کردم!”
درس عبرت:
روباه با خندهای بلند به راه خود ادامه داد و کلاغ با ناراحتی به شاخه درخت تکیه داد و به اشتباه خود پی برد.
جواب نگارش صفحه ۱۵ نگارش پنجم
شعر «رقص باد خندهی گل» را به صورت داستان بنویسید.
پاسخ: در زیر برای شما عزیزان دو مدل داستان قرار دادهایم که به دلخواه میتوانید هر کدام را بنویسید.
داستان اول
در باغی زیبا و رنگارنگ، گلها با لبخند به خورشید نگاه میکردند. نسیم ملایمی میوزید و موهای نرم گلها را نوازش میداد. گلها با هر نسیم، سر به زیر میانداختند و انگار با باد میرقصیدند.
روزی باد، با قدرتی بیشتر از همیشه وزیدن گرفت. شاخههای درختان تکان میخوردند و برگها به هوا میپریدند. گلها هم با این باد شدید، تکان میخوردند و ساقههایشان خم میشد اما گلها به جای ترس، با باد همراه میشدند و میرقصیدند.
باد، گلها را به این سو و آن سو میبرد و آنها را به بازی میگرفت. گلها با خنده، به این بازی دلچسب پیوسته بودند. رنگهای شاد آنها در برابر آسمان آبی، منظرهای زیبا را خلق کرده بود.
با گذشت زمان، باد آرامتر شد و به آرامی بر گلها میوزید. گلها با لبخندی بر لب، به رقص خود ادامه دادند. انگار که با باد یک رقص عاشقانه داشتند.
در این هنگام، خورشید شروع به غروب کرد. آسمان به رنگهای نارنجی و بنفش درآمد. گلها با تاسف به خورشید نگاه کردند و منتظر طلوع دوباره آن شدند. با تاریک شدن هوا، گلها آرام گرفتند و به خواب رفتند. آنها با خاطرهی رقص زیبای خود با باد، به خوابی شیرین فرو رفتند.
صبح روز بعد، خورشید دوباره طلوع کرد و باد ملایمی وزید. گلها با انرژی دوباره، سر از خاک بیرون آوردند و با لبخند به خورشید سلام کردند. آنها آماده بودند تا دوباره با باد برقصند و زندگی را جشن بگیرند.
این داستان، حکایت رابطه زیبا بین طبیعت و موجودات زنده است. باد و گل، هر دو بخشی از این طبیعت هستند و با هم زندگی میکنند. رقص باد و خندهی گل، نمادی از زیبایی و هماهنگی طبیعت است.
داستان دوم
با شروع فصل پاییز و وزیدن باد سرد، کم کم، سبزهها و برگهای درخت نارون همچون چتری زیبا به رنگ زرد در میآید. با وزش باد برگهای درختان شروع به افتادن کردند و چشمههای آب کم کم خشک شدند و باغها به خواب زمستانی رفتند. دهقان دانهها را در خاک قرار داده و شاخههای درختان را کوتاه میکرد.
فصل پاییز و زمستان به اتمام میرسد و فصل بهار از راه میرسد. گیاهان سر از خاک مرده، بیرون آورده و چشمهها مملو از آب میشود. برگهای سبز درخت نارون درآمده و درختان سبز میشوند. گلها شکوفه کرده و بوی خوش فضای باغ را پر میکند و پرندگان از جمله پرستو با صدای خوش به پرواز درآمده و بر روی شاخههای درختان، لانه میسازند.
جواب هنر و سرگرمی و جمع بندی آموخته ها صفحه ۱۶ نگارش پنجم
۱- از روی سرمشق زیر، خوش خط و زیبا بنویسید.
گل بخندد بر سر گلبوتهها / پر کند بوی خوش گل، باغ را
باز میآید پرستو نغمهخوان / باز میسازد در اینجا آشیان
پاسخ: بر عهده دانشآموز
۲- جاهای خالی را با نشانههای ( ، : . ! ؟ « » ) پر کنید.
پاسخ:
پرندهی کوچک و زیبا ناگهان به زبان آمد و گفت: « ای باغبان مهربان که با درختها مهربانی! مرا خوب نگاه کن. ببین چقدر کوچکم. من گوشت زیادی ندارم که تو بخواهی کبابش کنی و بخوری. همهی تن من پر و بال است، با استخوانهای ریز! من حتی یک لقمهی کوچک هم برای تو نمیشوم. چرا میخواهی مرا بخوری؟»
۳- در هر گروه، یک واژه با بقیه خدا فرق دارد. دور آن را خط بکشید.
پاسخ: در تصویر زیر واژههای متفاوت با رنگ دیگری نمایش داده شدهاند.

سخن پایانی
اگر سوالی دربارهی جواب درس دوم نگارش پنجم ابتدایی با موضوع درس ««فضل خدا»» دارید میتوانید در بخش نظرات بپرسید تا تیم معلمان ما در اولین فرصت شما را راهنمایی کنند.
✅ جواب درس اول نگارش پنجم
✅ جواب درس سوم نگارش پنجم
📝 نمونه سوالات پایه پنجم ابتدایی
توجه: دانشآموزان عزیز شما میتوانید برای دسترسی آسانتر به مطالب درسی عبارت «سوییتی بلاگ» را درانتهای مطلب مورد نظر خود سرچ(جست و جو) کنید.
نظرات کاربران