جواب درس دوم نگارش چهارم ابتدایی

در این نوشته گام به گام درس ۲ نگارش فارسی چهارم دبستان با موضوع درس «کوچ پرستوها» قرارگرفته‌است که شامل املا و دانش زبانی، املا، هنر و سرگرمی،درک متن و نگارش می‌باشد. در ادامه با ما از بخش پاسخ سوالات نگارش چهارم ابتدایی همراه باشید.

جواب املا و دانش زبانی صفحه ۱۴ نگارش چهارم

۱- با توجه به متن درس، واژه‌هایی را در جدول بنویسید که حروف زیر در آن‌ها باشد.

پاسخ:

جواب املا و دانش زبانی صفحه ۱۴ ؛ نگارش پایه چهارم ابتدایی

۲- کلمه‌های زیر را با حروف مناسب کامل کنید.

پاسخ:

لطافت  بعضی  معتدل 
عقاب  هنگام  نظر 

۳- متن زیر را بخوانید و نشانه های نگارشی آن را بگذارید. نشانه‌های نگارشی لازم برای متن زیر (.)، (،)، (؟)، (:) و («») است.

پاسخ:

روزی مبینا، زهرا، هانیه و مریم در حیاط مدرسه نشسته بودند. مریم گفتامروز زنگ آخر سر کلاس نمی‌رویم زهرا پرسیدچرا؟» هانیه گفت مگر نمی‌دانی؟ قرار است برای مراسم جشن ولادت حضرت محمد (ص) به سرای محله برویم

جواب املا صفحه‌ی ۱۵ نگارش چهارم

۱- واژه‌ها و عبارت‌های زیر را با دقت بخوانید.

پاسخ:

جواب املا صفحه‌ی ۱۵ ؛ نگارش پایه چهارم ابتدایی

آن‌ها را در درس پیدا کنید و از روی جمله‌هایی که این کلمه‌ها در آن به کار رفته‌اند با خط خوانا بنویسید.

تا اینکه یک روز صبح که از خواب برمی‌‌خیزیم، از پرستوها نشانی نمی‌بینیم.

این پرنده‌های کوچک، پس از سپری شدن زمان دراز و پیمودن راهی طولانی، بدون اینکه اشتباه کنند دوباره به لانه‌ی پیشین خود باز می‌گردند.

به نظر می‌‌آید که به گفت‌‌و‌گوی مهمی مشغول هستند.

چه کسی قدرت راهیابی و پیمودن این راه طولانی را به پرستوها داده است؟

وقتی کار ساختن لانه به پایان رسید، پرستوها تخم می‌گذارند.

این همه شگفتی، زیبایی و دانایی را چه کسی در پرستوهای کوچک نهاده است؟


۲- واژه‌های جدول را از متن درس پیدا کنید و بنویسید.

پاسخ:

جواب املا صفحه‌ی ۱۵ ؛ نگارش پایه چهارم ابتدایی

جواب هنر و سرگرمی صفحه ۱۶ نگارش چهارم

۱- از روی سرمشق زیر، خوش خط و خوانا و زیبا بنویسید.

باز می‌آید پرستو نغمه خوان / باز می‌سازد در اینجا‌ آشیان

پاسخ:

باز می‌آید پرستو نغمه خوان / باز می‌سازد در اینجا‌ آشیان


۲- واژه‌های زیر را در جدول پیدا کنید و رنگ بزنید تا با حروف باقیمانده، رمز جدول را پیدا کنید. سپس درباره‌ی کلمه‌ی به دست آمده، دو سطر بنویسید.

پاسخ:

جواب هنر و سرگرمی صفحه ۱۶ ؛ نگارش پایه چهارم ابتدایی

جواب درک متن صفحه ۱۷ نگارش چهارم

با توجه به متن درس «کوچ پرستوها»، جمله‌ها را به ترتیب رویدادها شماره گذاری کنید:

پاسخ:

جواب درک متن صفحه ۱۷ ؛ نگارش پایه چهارم ابتدایی

جواب کتاب خوانی صفحه ۱۷ ؛ نگارش پایه چهارم ابتدایی

در کلاس، داستانی بخوانید و با همکاری گروه، رویدادهای آن را به ترتیب بنویسید.

پاسخ: در زیر سه داستان برای شما عزیزان قرار داده‌ایم که به دلخواه می‌توانید از هر کدام استفاده نمایید.

ماجرای گربه کوچولو و توپ پشمالو

یک روز آفتابی، گربه کوچولویی به نام نبات، در حیاط خانه‌اشان مشغول بازی بود. نبات یک توپ پشمالوی قرمز رنگ داشت که خیلی دوستش داشت. او ساعت‌ها با توپش بازی می‌کرد، آن را تعقیب می‌کرد، به هوا پرتاب می‌کرد و دوباره دنبالش می‌دوید.

یک روز، نبات توپش را خیلی محکم پرتاب کرد. توپ از دستش رها شد و با سرعت به سمت دیوار رفت. با برخورد به دیوار، توپ به یک باغچه‌ی کوچک پر از گل و گیاه پرتاب شد. نبات با نگرانی به دنبال توپش رفت. وقتی به باغچه رسید، توپش را بین بوته‌های گل رز پیدا کرد. امّا اوه! توپش گیر کرده بود!

نبات سعی کرد توپش را از بین بوته‌ها بیرون بکشد، اما نتوانست. او خیلی ناراحت شد و شروع به گریه کردن کرد. ناگهان، صدای ملایمی شنید. یک پروانه‌ی زیبا روی یکی از گل‌های رز نشسته بود. پروانه به نبات نگاه کرد و گفت: “چرا گریه می‌کنی، گربه کوچولو؟”

نبات ماجرای توپش را برای پروانه تعریف کرد. پروانه لبخندی زد و گفت: “نگران نباش، من به تو کمک می‌کنم.” پروانه به سمت توپ پرواز کرد و روی آن نشست. با بال‌های کوچکش، توپ را کمی تکان داد تا از بین بوته‌ها بیرون بیاید. نبات خیلی خوشحال شد و توپش را بغل کرد.

نبات به پروانه گفت: “خیلی ممنونم، پروانه‌ی دوست داشتنی! تو خیلی مهربانی.” پروانه با لبخندی گفت: “خواهش می‌کنم، نبات. ما باید به هم کمک کنیم.”

از آن روز به بعد، نبات و پروانه دوست‌های خوبی شدند. آن‌ها هر روز با هم بازی می‌کردند و به یکدیگر کمک می‌کردند.

ترتیب رویدادها:

۱- نبات با توپش بازی می‌کند.

۲- توپ به باغچه پرتاب می‌شود و گیر می‌کند.

۳- نبات گریه می‌کند.

۴- پروانه به نبات کمک می‌کند.

۵- نبات و پروانه دوست می‌شوند.


ماجرای سنجاب کوچولو و گردوی بزرگ

در یک روز پاییزی، سنجابی به نام بادام، در جنگل مشغول جمع‌آوری غذا برای زمستان بود. او بلوط‌های براق و گردوهای بزرگ را در لانه‌اش پنهان می‌کرد تا در روزهای سرد زمستان گرسنه نماند.

یک روز، بادام یک گردوی بسیار بزرگ پیدا کرد. گردو آن‌قدر بزرگ بود که بادام نمی‌توانست آن را با خودش بلند کند. او سعی کرد گردو را به این طرف و آن طرف ببرد، اما هر بار زمین می‌خورد. بادام خیلی ناراحت شد و نشست زیر درخت بلوط بزرگ جنگل و شروع به گریه کردن کرد.

سنجابی دیگر به نام فندق، صدای گریه بادام را شنید و به سمت او آمد. فندق پرسید: “بادام، چرا گریه می‌کنی؟”

بادام با صدای گرفته گفت: “من یک گردوی خیلی بزرگ پیدا کرده‌ام، اما نمی‌توانم آن را بلند کنم.”

فندق به گردو نگاه کرد و گفت: “نگران نباش، بادام. من به تو کمک می‌کنم.”

فندق و بادام با هم گردو را بلند کردند و آن را به آرامی به سمت لانه‌شان کشیدند. راه طولانی بود و آن‌ها خیلی خسته شدند، اما با همدیگر همکاری کردند و بالاخره گردو را به لانه رساندند.

بادام خیلی خوشحال شد و به فندق گفت: “ممنون فندق، تو بهترین دوستی هستی که من دارم.”

فندق لبخندی زد و گفت: “خواهش می‌کنم، بادام. دوستان برای همین هستند که به هم کمک کنند.”

از آن روز به بعد، بادام و فندق همیشه به هم کمک می‌کردند. آن‌ها در کنار هم غذا جمع می‌کردند، بازی می‌کردند و از روزهای پاییزی لذت می‌بردند.

ترتیب رویدادها:

۱- بادام یک گردوی بزرگ پیدا می‌کند.

۲- بادام نمی‌تواند گردو را بلند کند.

۳- بادام گریه می‌کند.

۴- فندق به بادام کمک می‌کند.

۵- آن‌ها با هم گردو را به لانه می‌برند.

۶- بادام و فندق دوست‌های خوبی می‌شوند.


ماجرای پرنده کوچولو و بادبادک رنگی

در یک روز آفتابی و بادی، پرنده کوچولویی به نام آواز، روی شاخه درختی نشسته بود و به بازی بچه‌ها نگاه می‌کرد. بچه‌ها یک بادبادک رنگی بزرگ را به آسمان فرستاده بودند و با شادی به دنبال آن می‌دویدند.

آواز با حسرت به بادبادک نگاه می‌کرد. او هم دوست داشت مانند بادبادک در آسمان پرواز کند و دنیای اطراف را از بالا ببیند. با خودش گفت: «ای کاش من هم می‌توانستم مثل بادبادک پرواز کنم.»

آواز به سمت بچه‌ها پرواز کرد و روی شانه‌ی یکی از آن‌ها نشست. بچه‌ها از دیدن پرنده‌ی کوچولو خیلی خوشحال شدند. آواز به پسر بچه گفت: «تو بادبادک خیلی زیبایی داری. من هم دوست دارم مثل تو پرواز کنم.»

پسر بچه با مهربانی به آواز نگاه کرد و گفت: «تو هم پرنده‌ی قشنگی هستی. تو می‌توانی پرواز کنی، اما بادبادک نمی‌تواند مثل تو آواز بخواند.»

آواز با لبخند گفت: «آره، راست می‌گی. من می‌توانم آواز بخوانم و تو می‌توانی با بادبادکت بازی کنی. ما هر دو چیزهای خوبی داریم.»

از آن روز به بعد، آواز و پسر بچه دوست‌های خوبی شدند. هر روز، آواز روی شانه‌ی پسر بچه می‌نشست و با هم به تماشای بادبادک می‌رفتند. آواز برای پسر بچه آواز می‌خواند و پسر بچه هم برای آواز داستان می‌گفت.

ترتیب رویدادها:

۱- آواز به بادبادک نگاه می‌کند.

۲- آواز از پسر بچه می‌خواهد که او را هم پرواز دهد.

۳- پسر بچه به آواز می‌گوید که او می‌تواند آواز بخواند.

۴- آواز و پسر بچه دوست می‌شوند.

۵- آن‌ها با هم به تماشای بادبادک می‌روند.


جواب درک متن صفحه ۱۸ ؛ نگارش پایه چهارم ابتدایی

بندهای زیر را با دقت بخوانید و با توجه به جمله‌ی موضوع آن‌ها، موضوع کلی و موضوع کوچک‌تر هر بند را بنویسید.

الف)«کوچ پرستوها خطرهای بسیاری دارد. یکی از این خطرها، تغییرات هواست. خطر دیگر، حمله‌ی پرندگان شکاری مانند عقاب، شاهین و قرقی است. این پرندگان هنگام پرواز، ناگهان خود را در میان پرستوها می‌اندازند و با چنگال‌های نیرومند خود، آن ها را می‌ربایند، با همه‌ی این خطرها، بیشتر پرستوها سفر خود را به سلامت به پایان می‌رسانند.»

پاسخ:

کوچ پرستوها خطرهای بسیاری دارد.

جواب درک متن صفحه ۱۸ ؛ نگارش پایه چهارم ابتدایی

ب) «کوچ پرستوها یکی از شگفتی‌های دنیایی است که ما در آن زندگی می‌کنیم. این پرنده‌های کوچک، مسیر بسیار طولانی را پرواز می‌کنند و به جاهای معتدل‌تری کوچ می‌کنند. آنها حدود شش ماه در مناطق گرم تر زندگی می‌کنند. پس از سپری شدن زمان دراز و راهی طولانی، بدون آنکه اشتباه کنند، دوباره به لانه‌ی پیشین خود باز می‌گردند.»

پاسخ:

کوچ پرستوها یکی از شگفتی‌های دنیایی است که ما در آن زندگی می‌کنیم.

جواب درک متن صفحه ۱۸ ؛ نگارش پایه چهارم ابتدایی

موضوع کلّی و موضوع كوچكتر در جمله‌ی موضوع، به خواننده كمک مي‌كند تا به آسانی متن را درک كند.

سخن پایانی

اگر سوالی درباره‌ی جواب درس۲ نگارش چهارم ابتدایی با موضوع درس ««کوچ پرستوها»» دارید می‌توانید در بخش نظرات بپرسید تا تیم معلمان ما در اولین فرصت شما را راهنمایی کنند.

جواب درس اول نگارش چهارم
✅ جواب درس سوم نگارش چهارم
📝 نمونه سوالات پایه چهارم ابتدایی

توجه: دانش‌آموزان عزیز شما می‌توانید برای دسترسی آسان‌تر به مطالب درسی عبارت «سوییتی بلاگ» را درانتهای مطلب مورد نظر خود سرچ(جست و جو) کنید.

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  1. زهرا گفت:

    داستان هاتون خیلی خوب بود.ممنون

    1. مهدی عراقی گفت:

      نظر لطف شماست سعی کنید در کنار این داستان ها خود شماهم داستان های جذاب دیگه ای رو بنویسید.