جواب درس چهاردهم نگارش پنجم ابتدایی
در این نوشته گام به گام درس ۱۴ نگارش پنجم دبستان با موضوع درس «شجاعت» قرار گرفته است که شامل املا، درک متن و نگارش میباشد. در ادامه با ما از بخش مطالب درسی پایه پنجم ابتدایی همراه باشید.
جواب املا و دانش زبانی صفحه ۷۳ و ۷۴ نگارش پنجم
۱- جاهای خالی جملههای زیر را با واژههای مناسب از متن درس، کامل کنید.
پاسخ:
☘️ شجاع، کسی است که از خطر و عاقبت کارهای بد میترسد.
☘️ آنچه ناپسند و نکوهیده است، این است که انسان بی دلیل بترسد.
☘️ تلخی دارو سلامت انسان را تضمین میکند.
☘️ امروز علاوه بر نترسیدن و قدرت بدنی به شجاعت اخلاقی هم احتیاج داریم.
☘️ خنده بر ترسهای دروغین، گام اول شجاعت است.
۲- با توجّه به متن درس جاهای خالی را کامل کرده، واژهی مورد نظر را بنویسید.
پاسخ:
علایق | مهارت | عاقبت |
تصادف | خطرناک | حوادث |
۳- نمودارهای زیر را کامل کنید.
پاسخ:

جواب درک متن صفحه ۷۵ نگارش پنجم
الف) متن زیر را بخوانید.
پسری در آتش
جلوی خانه شلوغ بود. مردم بیقرار بودند و به دودی که از پنجرهها بیرون میآمد، نگاه میکردند؛ هیچکس جرئت نداشت به آتش نزدیک شود. صدای فریاد پیرزن بار دیگر از داخل خانه شنیده شد.
در همین موقع علی از دل جمعیت جدا شد. دوید توی حیاط و با سرعت از پلهها بالا رفت. آرنجش را سپر صورتش کرد و با پا محکم به در نیمسوخته کوبید، در باز شد. شعلههای آتش روبهرویش زبانه کشید. همانطور که صورتش را پوشانده بود، پشتش را به سینهی دیوار چسباند و ذرهذره جلو رفت. چشمهایش را به سختی باز کرد. از لابهلای دود و آتش پیرزن را دید که کنج اتاق کز کرده بود و ناله میکرد.
مثل ببر از روی کپههای آتش پرید و خود را به پیر زن رساند. دستش را دراز کرد و بازوی او را گرفت و از زمین بلند کرد. آتش هر لحظه بیشتر و بیشتر میشد. علی پیرزن را از کنار دیوار اتاق و از بین آتش عبور داد و تا دم در برد. پیر زن کورمال کورمال خود را به حیاط رساند. بعد چشمانش را باز کرد. برگشت و منتظر ماند تا کسی را که نجاتش داده بود، ببیند؛ امّا هرچه صبر کرد خبری نشد.
فردا همهی روزنامهها نوشتند: «علی لَندی» نوجوان فداکار خوزستانی از جان خود گذشت تا جان انسانی را نجات دهد.
اسماعیل اللّه دادی


ب) با توجه به متن، دو سؤال طرح کنید و پاسخ آنها را بنویسند.
سؤال ۱: چرا مردم جلوی خانه شلوغ بودند و هیچکس جرئت نمیکرد به آتش نزدیک شود؟
پاسخ: مردم جلوی خانه شلوغ بودند زیرا آتشسوزی رخ داده بود و دود از پنجرهها بیرون میآمد. هیچکس جرئت نمیکرد به آتش نزدیک شود چون شعلهها شدید بود و خطرناک به نظر میرسید.
سؤال ۲: علی چگونه پیرزن را از میان آتش نجات داد؟
پاسخ: علی با شجاعت به داخل خانه رفت، آرنجش را جلوی صورتش گرفت تا از دود محافظت کند، از روی آتش پرید و به پیرزن رسید. سپس دست او را گرفت و از میان آتش به سمت در خروجی هدایت کرد. پیرزن توانست به حیاط برسد، اما علی در میان آتش ماند و جان خود را از دست داد.
سؤال ۳: علی وقتی صدای پیرزن را شنید، چه واکنشی نشان داد؟
پاسخ: علی از میان جمعیت جدا شد، با شجاعت به سمت خانه رفت، از پلهها بالا دوید، در نیمسوخته را باز کرد و با وجود آتش و دود، خود را به پیرزن رساند تا او را نجات دهد.
سؤال ۴: پیرزن چگونه از خانهی آتشگرفته نجات پیدا کرد؟
پاسخ: علی با شجاعت پیرزن را از روی زمین بلند کرد و او را از میان آتش عبور داد. پیرزن به حیاط رسید و نجات پیدا کرد، اما علی نتوانست خود را نجات دهد.
جواب نگارش صفحه ۷۶ نگارش پنجم
یکی از موضوعهای زیر را انتخاب کنید و گزارشی دربارهی آن بنویسید.
🟦 اردوی تفریحی
🟦 برنامهی یک روز مدرسه
🟦 گردش علمی
🟦 بازدید از یک مکان تاریخی، علمی، آموزشی
🟦 دیدار دو تیم ورزشی
پاسخ:
گزارش یک اردوی تفریحی به باغ کتاب
چند روز پیش با مدرسهمان به یک اردوی تفریحی رفتیم. مقصد ما باغ کتاب تهران بود. از صبح زود همه بچهها با شوق و هیجان در مدرسه جمع شده بودند. وقتی سوار اتوبوس شدیم، معلممان درباره نظم و رفتار درست در اردو صحبت کرد. بعد از آن، با صدای بلند آهنگ خواندیم و کلی خوش گذشت.
وقتی به باغ کتاب رسیدیم، اول از کتابخانه بازدید کردیم. قفسههای بزرگ پر از کتابهای رنگارنگ بود. معلممان گفت که هر کدام از ما میتوانیم یک کتاب انتخاب کنیم و چند صفحه از آن را بخوانیم. من یک کتاب داستان ماجراجویانه انتخاب کردم و خیلی از آن خوشم آمد.
بعد از کتابخانه، به قسمت بازیهای علمی رفتیم. آنجا وسایل جالبی بود که با آنها میتوانستیم آزمایشهای ساده انجام دهیم. مثلاً یک دستگاه بود که نشان میداد چگونه صدا تولید میشود. من و دوستانم خیلی سرگرم شدیم و چیزهای جدیدی یاد گرفتیم.
در پایان اردو، همه کنار هم ناهار خوردیم و عکس یادگاری گرفتیم. این اردو یکی از بهترین تجربههای من بود، چون هم تفریح کردیم و هم چیزهای زیادی یاد گرفتیم. امیدوارم دوباره چنین اردوهایی داشته باشیم.
گزارش برنامهی یک روز مدرسه
صبح که به مدرسه رسیدم، زنگ آغاز کلاسها به صدا درآمد. همهی دانشآموزان با شور و نشاط وارد کلاس شدند. معلم اول، درس ریاضی را شروع کرد. او با استفاده از تخته و مثالهای جالب، مفاهیم جدیدی را توضیح داد. من و دوستانم به دقت گوش میدادیم و سؤالهایمان را میپرسیدیم.
بعد از ریاضی، درس علوم داشتیم. معلم ما دربارهی انرژی و انواع آن صحبت کرد. او چند آزمایش ساده انجام داد تا موضوع را بهتر بفهمیم. یکی از آزمایشها نشان میداد که چگونه باد میتواند یک قایق کاغذی را حرکت دهد. این بخش خیلی هیجانانگیز بود.
بعد از زنگ تفریح، نوبت به درس فارسی رسید. معلم داستان زیبایی از کتاب فارسی خواند و ما دربارهی معنی آن صحبت کردیم. سپس چند کلمهی جدید یاد گرفتیم و جملههایی با آنها ساختیم.
در زنگ ورزش، به حیاط رفتیم و فوتبال بازی کردیم. همه تلاش میکردند که گل بزنند و خیلی خوش گذشت. ورزش باعث شد انرژی بیشتری برای ادامهی روز داشته باشیم.
در آخرین ساعت، کاردستی داشتیم. من یک کارت تبریک برای مادرم درست کردم و خیلی از نتیجه کارم راضی بودم. وقتی زنگ پایانی مدرسه به صدا درآمد، با دوستانم خداحافظی کردم و با شادی به خانه برگشتم.
گزارش گردش علمی به پارک طبیعت
هفتهی گذشته با کلاسمان به یک گردش علمی رفتیم. معلم ما تصمیم گرفته بود که به پارک طبیعت برویم تا دربارهی گیاهان و حیوانات بیشتر یاد بگیریم. صبح زود همهی دانشآموزان در مدرسه جمع شدند. بعد از توضیحات معلم دربارهی قوانین گردش علمی، سوار اتوبوس شدیم و به سمت پارک حرکت کردیم.
وقتی به پارک رسیدیم، مسئول راهنما ما را به قسمتهای مختلف برد و دربارهی گیاهان مختلف توضیح داد. مثلاً یاد گرفتیم که برخی درختان مثل بلوط عمر بسیار زیادی دارند. همچنین به ما نشان داد که چگونه میتوان حلقههای درخت را برای تعیین سن آن شمرد.
در بخش دیگری از پارک، یک حوضچهی کوچک بود که در آن ماهیها و لاکپشتهای زیبا زندگی میکردند. ما با دقت رفتار آنها را تماشا کردیم و یاد گرفتیم که چگونه آب پاکیزه برای زندگی آنها ضروری است.
در قسمت دیگری از گردش، به یک باغ گل رفتیم. عطر گلها فضا را پر کرده بود و هر کدام رنگ و شکلی خاص داشتند. معلممان توضیح داد که هر گیاه چگونه رشد میکند و به چه چیزهایی نیاز دارد.
بعد از آن، در یک قسمت از پارک نشستیم و ناهار خوردیم. همه در حال صحبت دربارهی چیزهایی بودند که یاد گرفته بودند. بعد از ناهار، چند عکس یادگاری گرفتیم و به سمت مدرسه برگشتیم.
این گردش علمی به ما کمک کرد تا طبیعت را بهتر بشناسیم و یاد بگیریم چگونه از آن مراقبت کنیم. امیدوارم باز هم چنین گردشهای علمی داشته باشیم.
گزارش بازدید از موزه ملی ایران
هفتهی گذشته با مدرسه به یک بازدید علمی و تاریخی رفتیم. مقصد ما موزه ملی ایران بود. این موزه یکی از مهمترین مکانهای تاریخی کشور است که آثار باستانی ارزشمندی در آن نگهداری میشود.
صبح زود با دوستانم سوار اتوبوس شدیم و به سمت موزه حرکت کردیم. وقتی رسیدیم، معلم ما توضیح داد که چگونه باید در موزه رفتار کنیم و از آثار تاریخی محافظت کنیم. سپس با یک راهنمای موزه همراه شدیم که برای ما درباره هر بخش توضیح میداد.
در قسمت اول موزه، آثار مربوط به دوران پیش از تاریخ را دیدیم. مثلاً ظروف سفالی قدیمی که انسانهای اولیه از آن استفاده میکردند. راهنما توضیح داد که این ظروف چطور ساخته شدهاند و چه نقشی در زندگی مردم آن زمان داشتند.
در بخش بعدی، آثار مربوط به دوران هخامنشیان را دیدیم. کتیبههای سنگی و مجسمههای بسیار زیبایی وجود داشت. یکی از آنها نقشبرجستهی معروف داریوش بزرگ بود که واقعاً شگفتانگیز بود.
همچنین بخشهایی از موزه به دوران اسلامی اختصاص داشت. در این قسمت قرآنهای قدیمی با خطاطی زیبا، ظروف تزئینی، و کاشیکاریهای خیرهکننده به نمایش گذاشته شده بود. یاد گرفتیم که هنر اسلامی چقدر دقیق و زیبا بوده است.
در پایان بازدید، در بخش فروشگاه موزه، کارتپستالهایی از آثار تاریخی خریدیم و معلممان عکس دستهجمعی گرفت. این بازدید تجربهای بینظیر بود که به ما کمک کرد بیشتر با تاریخ و فرهنگ ایران آشنا شویم.
گزارش دیدار دو تیم ورزشی
روز جمعه، دیدار هیجانانگیز دو تیم فوتبال محبوب شهر ما در ورزشگاه بزرگ برگزار شد. از چند ساعت قبل، هواداران با پرچمها و لباسهای رنگی به ورزشگاه آمدند و شور و هیجان خاصی در فضا جریان داشت.
بازی رأس ساعت ۴ بعدازظهر شروع شد. تیم آبیپوش با یک حملهی سریع بازی را آغاز کرد و اولین شوت را به سمت دروازهی تیم قرمزپوش زد، اما دروازهبان بهخوبی توپ را مهار کرد. تماشاگران هر دو تیم با صدای بلند بازیکنانشان را تشویق میکردند و فضای ورزشگاه پر از انرژی بود.
در دقیقهی ۲۵ بازی، تیم قرمزپوش با یک پاس دقیق و هماهنگی زیبا، اولین گل بازی را به ثمر رساند. صدای تشویق هواداران قرمزپوش به آسمان رفت. اما تیم آبیپوش تسلیم نشد و با یک ضدحمله در دقیقهی ۴۰ گل تساوی را وارد دروازه کرد. نیمهی اول با نتیجهی ۱-۱ به پایان رسید.
در نیمهی دوم، بازی بسیار جذابتر شد. هر دو تیم تلاش میکردند گل برتری را بزنند. در دقیقهی ۷۵، تیم آبیپوش با یک ضربهی سر دیدنی، گل دوم را به ثمر رساند. هواداران این تیم از خوشحالی روی پاهایشان ایستادند.
تا پایان بازی، تیم قرمزپوش چند بار به دروازهی حریف حمله کرد، اما مدافعان آبیپوش بهخوبی از گل برتری خود دفاع کردند. در نهایت، بازی با نتیجهی ۲-۱ به سود تیم آبیپوش به پایان رسید.
این مسابقه یکی از هیجانانگیزترین بازیهایی بود که تماشا کرده بودیم و تجربهای فراموشنشدنی برای همهی هواداران بود.
سخن پایانی
اگر سوالی دربارهی درس چهاردهم نگارش پنجم دبستان با موضوع درس ««شجاعت»» دارید میتوانید در بخش نظرات بپرسید تا تیم معلمان ما در اولین فرصت شما را راهنمایی کنند.
✅ جواب درس سیزدهم نگارش پنجم
✅ جواب درس پانزدهم نگارش پنجم
📝 نمونه سوالات پایه پنجم ابتدایی
توجه: دانشآموزان عزیز شما میتوانید برای دسترسی آسانتر به مطالب درسی عبارت «سوییتی بلاگ» را در انتهای مطلب مورد نظر خود سرچ(جست و جو) کنید.
نظرات کاربران