جواب درس هجدهم فارسی اول ابتدایی
در این نوشته جدیدترین گام به گام درس هجدهم فارسی اول دبستان با موضوع ««علی و معصومه، مثل خورشید»» قرار گرفته است که شامل روش های ایجاد انگیزه، جواب ببین و بگو، گوش کن و بگو، بگرد و پیدا کن، به دوستانت بگو و کتاب خوانی میباشد. در ادامه با ما از بخش مطالب درسی پایه اول ابتدایی همراه باشید.
ایجاد انگیزه درس هجدهم فارسی اول علی و معصومه
انواع روشهای ایجاد انگیزه و آمادگی ذهنی برای تدریس نشانه ع
● روش اول:
اگر دانشآموزان شما دختر هستند میتوانید به آنها بگویید عروسک به کلاس بیاورند.
● روش دوم:
میتوانید به صورت تلفیق هنر و فارسی کاردستی عینک بسازید.




● روش سوم:
میتوانید با دانشآموزان یک عکس یادگاری بگیرید و با کمک بچهها قاب عکس بسازید و عکس را چاپ کنید و درون آن بگذارید.


ایجاد انگیزه درس هجدهم فارسی اول مثل خورشید
انواع روشهای ایجاد انگیزه و آمادگی ذهنی برای تدریس نشانه ث
● روش اول:
میتوانید در مورد شرایط نگهداری از لثه و دهان و دندان صحبت کنید یا از یک پزشک برای این کار دعوت کنید.
● روش دوم:
کلمه دیگری که میتوانید روی آن مانور دهید کلمه کثیف هست. بنابراین میتوانید در مورد عواقب کثیف بودن و عدم رعایت بهداشت صحبت کنید. برای این کار میتوانید از داستان معروف حسنی ده شلمرود استفاده کنید.
توی ده شلمرود، حسنی تک و تنها بود.
حسنی نگو، بلا بگو، تنبل تنبلا بگو
موی بلند، روی سیاه، ناخن دراز، واه واه واه
نه فلفلی، نه قلقلی، نه مرغ زرد کاکلی
هیچکس باهاش رفیق نبود.
تنها روی سه پایه، نشسته بود تو سایه
باباش میگفت: حسنی میای بریم حموم؟
نه نمیام، نه نمیام
سرتو میخوای اصلاح کنی؟
نه نمیخوام، نه نمیخوام
کره الاغ کدخدا، یورتمه میرفت تو کوچهها
الاغه چرا یورتمه میری؟
دارم میرم بار بیارم، دیرم شده، عجله دارم.
الاغ خوب نازنین، سر در هوا، سم بر زمین
یالت بلند و پرمو، دمت مثال جارو
یک کمی بمن سواری می دی؟
نه که نمیدم، چرا نمیدی؟!
واسه اینکه من تمیزم. پیش همه عزیزم
اما تو چی؟ موی بلند، روی سیاه، ناخن دراز، واه واه واه!
غازه پرید تو استخر
تو اردکی یا غازی؟
من غاز خوش زبانم
میای بریم به بازی؟
نه جانم. چرا نمیای؟
واسه اینکه من، صبح تا غروب، میون آب، کنار جو، مشغول کار و شست و شو. اما تو چی؟
موی بلند، روی سیاه، ناخن دراز، واه واه واه!
در واشد و یه جوجه دوید و اومد تو کوچه
جیک جیک زنان، گردش کنان اومد و اومد، پیش حسنی
جوجه کوچولو، کوچول موچولو، میای با من بازی کنی؟
مادرش اومد، قدقدقدا برو خونه تون، تو رو بخدا
جوجهی ریزه میزه ببین چقدر تمیزه؟
اما تو چی؟ موی بلند، روی سیاه، ناخن دراز، واه واه واه!
حسنی با چشم گریون، پاشد و اومد تو میدون
آی فلفلی، آی قلقلی، میاین با من بازی کنین؟
نه که نمیایم نه که نمیایم، چرا نمیاین؟
فلفلی گفت: من و داداشم و بابام و عموم
هفتهای دوبار میریم حموم. اما تو چی؟
قلقلی گفت: نگاش کنین.
موی بلند، روی سیاه، ناخن دراز، واه واه واه!
حسنی دوید پیش باباش: حسنی میای بریم حموم؟
میام، میام
سرتو میخوای اصلاح کنی؟
میخوام، میخوام
حسنی نگو، یه دسته گل تر و تمیز و تپل مپل
الاغ و خروس، جوجه و غاز و ببعی با فلفلی، با قلقلی، با مرغ زرد کاکلی
حلقه زدن، دور حسن
الاغه میگفت: کاری اگر نداری، بریم الاغ سواری.
خروسه میگفت: قوقولی قوقو. قوقولی قوقو؟
هرچی میخوای فوری بگو
مرغه میگفت: حسنی برو تو کوچه. بازی بکن با جوجه
غازه میگفت: حسنی بیا، با هم دیگه بریم شنا
توی ده شلمرو حسنی دیگه تنها نبود
● روش سوم:
آهنگ ث مثل ثریا را در کلاس پخش کنید.
جواب ببین و بگو صفحه ۹۱ فارسی اول


پاسخ: عينک (آشنايی با فايدههای عينک، موارد استفاده از عينک، انواع عينک: آفتابی و طبی و…)

پاسخ: عروسک (آشنايی با وسايل بازی )

پاسخ: دست کثيف (اهميت رعايت بهداشت فردی)

پاسخ: ثانيهشمار (آشنايی با ساعت وعقربهها، اهميت زمان و…)
جواب گوش کن و بگو صفحه۹۱ فارسی اول

على و معصومه وقتى میخواهند به جايى وارد شوند، چه میكنند؟
پاسخ: اول در میزنند.
چه چيزهايى باعث روشن شدن زمین میشود؟
پاسخ: نور خورشید، نور ماه
جواب به دوستانت بگو صفحه ۹۱ فارسی اول

براى اين كه بزرگترها را خوشحال كنى، چه كار میكنى؟
پاسخ:
بهآنها سلام میدهم – وسایلم را جمع میکنم و اتاقم را مرتب میکنم – اگر کاری داشتند برای آنها انجام میدهم.
جواب بگرد و پیدا کن صفحه ۹۱ فارسی اول

كلمههايى را كه نشانهى «ع» در آنها به كار رفته است.
پاسخ: علی، معصومه، معلم، عزیز، شروع، جمع، بعد
كلمههايى را كه نشانهى «ث»دارند.
پاسخ: ثریا، باعث، مثل، ثانیه
جواب کتاب خوانی صفحه ۹۱ فارسی اول

داستانی را كه هفتهی پيش خوانده شد، براى دوستانت تعريف كن.
سفر به دریا
علی و خانوادهاش مدتها بود که منتظر تعطیلات تابستانی بودند. وقتی بالاخره مدرسهها تعطیل شد، پدرش تصمیم گرفت همه را به سفری خاطرهانگیز به کنار دریا ببرد.
صبح زود، علی با هیجان از خواب بیدار شد و چمدانش را بست. مادرش خوراکیهای خوشمزهای آماده کرده بود و پدرش ماشین را بررسی میکرد. بعد از چند ساعت رانندگی، بالاخره به ساحل رسیدند. صدای موجهای دریا و بوی نمک در هوا، حس تازگی به همه میداد.

علی با خوشحالی کفشهایش را درآورد و روی شنهای گرم دوید. برادر کوچکش، سامان، هم با شادی دنبال او راه افتاد. آنها شروع به ساختن قلعه شنی کردند، اما هر بار موجی میآمد و بخشی از قلعه را خراب میکرد. با این حال، علی و سامان تسلیم نمیشدند و دوباره قلعه را بازسازی میکردند.
بعد از ظهر، پدرشان آنها را به شنا برد. آب خنک دریا بدنشان را نوازش میکرد و موجها گاهی آنها را بالا و پایین میبرد. علی حس میکرد که آزادترین پرنده دنیاست.
در پایان روز، خورشید آرامآرام در افق ناپدید شد و آسمان به رنگهای قرمز و نارنجی درآمد. مادر بساط شام را روی شنها پهن کرد و همه دور هم نشستند. صدای آرام موجها، نسیم ملایم و نور فانوسهای ساحلی، فضایی رؤیایی ساخته بود.
علی به دریا نگاه کرد و با خود گفت: «این بهترین سفر عمرم بود!»
سخن پایانی
اگر سوالی دربارهی درس ۱۸ فارسی پایه اول دبستان با موضوع درس ««علی و معصومه، مثل خورشید»» دارید میتوانید در بخش نظرات بپرسید تا تیم معلمان ما در اولین فرصت شما را راهنمایی کنند.
✅ جواب درس هفدهم فارسی اول
✅ جواب درس نوزدهم فارسی اول
📝 نمونه سوالات پایه اول ابتدایی
توجه: دانشآموزان عزیز شما میتوانید برای دسترسی آسانتر به مطالب درسی عبارت «سوییتی بلاگ» را در انتهای مطلب مورد نظر خود سرچ(جست و جو) کنید
نظرات کاربران