جواب درس اول فارسی هشتم
در این نوشته جدیدترین گام به گام درس ۱ فارسی هشتم متوسطه اول با موضوع درس «پیش از اینها» قرار گرفته است که شامل جواب خودارزیابی، گفت و گو و فعالیت نوشتاری و معنی کلمات میباشد. در ادامه با ما از بخش پاسخ سوالات فارسی هشتم همراه باشید.
جواب خودارزیابی صفحه ۱۴ فارسی هشتم
۱- شاعر در مصراع «اینجا خانه خوب خداست» به چه نکتهای اشاره دارد؟
پاسخ: منظور خانه کعبه میباشد و به این نکته اشاره دارد که مساجد نیز میتوانند مانند خانه خدا باشند تا به خدا نزدیکتر شویم و با او راز و نیاز کنیم.
۲- درک و دریافت خود را از مصراع «نام او نور و نشانش روشنی» بیان کنید.
پاسخ: نور نام خداوند است و روشنی نشان او و یکی از ویژگیهای ذاتی اش میباشد. درک من از این مصرع این است که منظور از این وجود خداوند همه نور است و در وجود او از تاریکی خبری نیست.
۳- چه راههایی برای شناخت خداوند هستی وجود دارد؟
پاسخ: همه آفریدههای خدا مانند طبیعت و… نشانهای برای شناخت خداوند است.
جواب گفت و گو صفحه ۱۵ فارسی هشتم
۱- درباره زمینه فکری شعر «ستایش» در گروهها گفت و گو کنید.
پاسخ: زمینه فکری شعر سعدی ستایش خداست و در آن صفتها و عظمت خدا و همچنین معجزه بعضی از پیامبران ذکر شده است. این ابیات برگرفته از آیات قرآن است و زمینه فکری آن، همان فکر قرآنی است.
۲- درباره ارتباط مفهوم آیه زیر با متن درس پس از تأمّل و تفکّر، گفت و گو کنید.
«ما از رگِ گردن به شما نزدیکتریم» سوره «ق»، آیه ۱۶
مفهوم: خدا از همه چیز و همهکس به ما نزدیکتر است. در همه جا حضور دارد و همیشه با ماست.
جواب فعالیت های نوشتاری صفحه ۱۵ فارسی هشتم
۱- از متن «ستایش» و «درس اوّل» واژههایی بیابید که در آنها یکی از حروف «ذ، ز، ض، ظ» به کار رفته باشد.
پاسخ: نماز – لحظه – ذهن – وضو
۲- جدول زیر را کامل کنید.
فعال | بن مضارع | مصدر | زمان |
رفت | رو | رفتن | گذشته (ماضی) |
مینویسد | نویس | نوشتن | حال (مضارع) |
۳- ردیف و قافیه را در بیت هشتم و هجدهم شعر «پیش از اینها» مشخّص کنید.
پاسخ:
بیت ۸: ردیف: نبود، نبود / قافیه: ما و زیبا
بیت ۱۸: ردیف: تازه کرد، تازه کرد / قافیه: دست و رویی، گفت و گویی
۴- سعدی در بیت زیر، به کدام داستانهای دینی اشاره دارد؟
«گلستان کُند آتشی بر خلیل *** گروهی بر آتش بَرَد ز آب نیل»
پاسخ: به داستان در آتش انداختن حضرت ابراهیم (ع) توسط نمرود و غرق شدن فرعون در آب نیل به خواست خداوند اشاره میکند.
معنی شعر کنار کادر صفحه ۱۱ فارسی هشتم
چشم دل باز کن که جان بینی / آنچه نادیدنی است آن بینی
معنی و مفهوم: عاشقانه بنگر تا خداوند را ببینی. و هر آنچه نادیدنی است آن را ببینی.
آرایههای ادبی:
ترکیب « چشم دل » آرایه تشخیص دارد.
جان و آن آرایه جناس دارد.
تناسب بین واژههای چشم و دل و جان برقرار است.
واج آرایی: تکرار واج «ن»
دانش زبانی:
مصراع دوم آرایه تناقض ( پارادوکس) دارد.
تناقض یا پارادوکس: آوردن دو کلمه یا دو معنی که ضد هم باشند و باهم قابل جمع نباشند. در این جا
بین دو کلمه « نادیدنی »و «بینی»
معنی کلمات درس اول فارسی هشتم
طلعت: رخسار و چهره | محال: غیرممکن |
زینت ده: زیبا کننده | پی: دنباله رو |
دیوان: کتاب شعر | پیش از اینها: در گذشته |
گلستان شدن: سرد شدن | خشت: آجر |
جان آفرین: زنده کننده روح | پایه: ستون |
حکیم: دانا، دانشمند | طنین: صدا، آواز |
کریم: بخشنده | خطا: اشتباه |
دستگیر: یاری دهنده | نیت: قصد، هدف |
پرستار: مطیع، فرمانبردار | بیریا: ساده، بدون ناپاکی |
مور: مورچه | گلیم: نوعی فرش |
تاج بخت: تاج خوشبختی | غلام: خدمتکار |
برنهد: میگذارد | ارباب: صاحب، رییس |
اندر آرد: به زیر میکشد. | انبوه: زیاد، فراوان |
بخت: اقبال و خوشبختی | فروماندن: عاجز شدن، ناتوان شدن |
درگاه: آستان، پیشگاه | پوزشپذیر: قبول کننده عذر و پوزش |
لطف: مهربانی | توفنده: غوغا کننده، ویران کننده |
بر: ببر (فعل امر) | کُنه: حقیقت، ذات، ریشه، عمر |
منتها: آخرین، پایان، آخر | بوریا: حصیری که از نی میبافند. |
بشر: انسان | ماهیت: حقیقت، ذات، وجود، واقعیت |
جمال: زیبایی | متفق: همراه بودن، اتفاق نظر داشتن |
جلال: بزرگی و شکوه | خطا بخش: کسی که اشتباهها را نادیده میگیرد. |
بصر: چشم، بینایی | بنی آدم: فرزندان حضرت آدم(در اینجا انسانها) |
تأمّل: تفکر | ماورا: بالاترین مقام، آنچه در پشت چیزی باشد. |
صفا: پاکی درون | مصطفی: برگزیده؛ اینجا لقب حصرت محمد(ص) هست. |
به تدریج: کم کم | خلیل: دوست، در این درس منظور حضرت ابراهیم (ع) است. |
حاصل کنی: به دست میآوری. | عاج: استخوان فیل که گران قیمت است و در ساختن اشیای تزیینی به کار میرود. |
معنی شعر بیش از این ها فارسی هشتم
۱- پیش از اینها، فکر میکردم خدا / خانهای دارد میان ابرها
معنی و مفهوم: قبل از این فکر میکردم خانه خدا در میان ابرهاست.
واژههای مهم:
پیش از اینها: در گذشته
آرایههای ادبی:
واج آرایی مصوت «آ»
قافیه: خدا، ابرها
تعداد جمله: ۲ تا
۱- پیش از اینها فکر میکردم.
۲- خدا خانهای میان ابرها دارد.
۲- مثل قصر پادشاه قصّهها / خشتی از الماس و خشتی از طلا
معنی و مفهوم: خانه خدا مانند کاخ پادشاهان قصههاست، خانهای بزرگ که خشتهایش از الماس و طلا ساخته شده است.
واژههای مهم:
خشت: آجر
آرایههای ادبی:
بیت تشبیه دارد.
بین «قصر و پادشاه »، «الماس و طلا» آرایه تناسب (مراعات النظیر )
واج آرایی: ـٍـ در مصراع اول
تکرار: خشتی
تعداد جمله: ۳ تا
۱- (خانهای) مثل قصر پادشاه قصهها (دارد)
۲- خشتی از الماس (است)
۳- خشتی از طلا (است)
۳- پایههای برجش از عاج و بلور / بر سر تختی نشسته با غرور
معنی و مفهوم: ستونهای قصرش از عاج فیل و شیشه است و بر روی تخت پادشاهی با تکبر و غرور نشسته است.
واژههای مهم:
پایه: ستون
عاج: استخوان فیل که گران قیمت است و در ساختن اشیای تزیینی به کار میرود.
آرایههای ادبی:
قافیه: بلور، غرور
جناس بر و سر (اختلاف در صامت بـ و سـ)
واجآرایی: صامت بـ
تعداد جمله: ۲ تا
۱– پایههای برجش از عاج و بلور (است)
۲- با غرور بر سر تختی نشسته (است)
۴- ماه، برق کوچکی از تاج او / هر ستاره، پولکی از تاج او
معنی و مفهوم: گمان میکردم ماه درخشان، درخشش کوچکی از تاج خداوند است و هر ستاره، یکی از پولکهای روی تاج اوست.
آرایههای ادبی:
مراعات نظیر: ماه، ستاره و برق
قافیه: کوچکی ، پولکی
تشبیه: «ماه به برق کوچک» و «ستاره به پولک».
ردیف: از تاج او ، در دو مصراع
دانش زبانی:
ماه: نهاد
هر ستاره: نهاد
برق کوچک: مسند
پولک: مسند
تاج او: متمم
تعداد جمله: ۲ تا
۱- ماه برق کوچکی از تاج او (است)
۲- هر ستاره پولکی از تاج او (است)
۵- رعد و برق شب، طنین خندهاش / سیل و طوفان، نعره توفندهاش
معنی و مفهوم: رعد و برق، انعکاس خنده خداست و سیل و طوفان، فریاد خدا است.
واژههای مهم:
طنین: صدا، آواز، پژواک
نعره: فریاد بلند
توفنده: خروشان، پر سر و صدا.
آرایههای ادبی:
مراعات نظیر: رعد، برق، طوفان و سیل.
دانش زبانی:
رعد و برق شب: نهاد
«طنین خندهاش» و «نعره توفندهاش»: مسند
تعداد جمله: ۲ تا
۱- رعد و برق شب طنین خندهاش (است)
۲- سیل و طوفان نعرهی توفندهاش (است)
۶- هیچ کس از جای او آگاه نیست / هیچ کس را در حضورش راه نیست
معنی و مفهوم: هیچ کس از جا و مکان خدا آگاهی ندارد و کسی را به حضور خدا راه نمیدهند.
آرایههای ادبی:
هیچکس را در حضورش راه نیست: کنایه از پذیرفته نشدن
تکرار: هیچ کس
دانش زبانی:
«هیچ کس» در مصراع اول: نهاد
جای: متمم
آگاه: مسند
نیست: فعل
حضورش: متمم
نیست: در مصراع دوم، به معنای «وجود ندارد»، فعل غیراسنادی است.
تعداد جمله: ۲ تا
۱- هیچ کس از جای او آگاه نیست.
۲- هیچ کس را در حضورش راه نیست.
۷- آن خدا بیرحم بود و خشمگین / خانهاش در آسمان، دور از زمین
معنی و مفهوم: خدایی که من در ذهنم داشتم بیرحم و عصبانی بود، او خانهای در آسمانها داشت و با زمین ارتباطی نداشت.
آرایههای ادبی:
مراعات نظیر و تضاد: زمین و آسمان
واجآرایی: خ
دانش زبانی:
آن خدا: نهاد
بیرحم و خشمگین: مسند
خانهاش: مسند
آسمان: متمم
دور: مسند
زمین: متمم
فعل بود به قرینه لفظی حذف شده است.
تعداد جمله: ۳ تا
۱- آن خدا بیرحم بود.
۲- و خشمگین ( بود )
۳- خانهاش در آسمان، دور از زمین ( بود )
۸- بود، امّا در میان ما نبود / مهربان و ساده و زیبا نبود
معنی و مفهوم: وجود داشت ولی بین ما نبود. مهربان و ساده و قشنگ نبود.
دانش زبانی:
«بود» و «نبود» در مصراع اول: به معنای «وجود داشت» و «وجود نداشت»، فعلهای غیراسنادی هستند.
مهربان، ساده، زیبا: مسند
«نبود» در مصراع دوم: فعل اسنادی است.
نهاد: خدا (حذف شده است).
تعداد جمله: ۳ تا
۱- بود.
۲- اما در میان ما نبود.
۳- مهربان و ساده و زیبا نبود.
۹- در دل او، دوستی جایی نداشت / مهربانی هیچ معنایی نداشت
معنی و مفهوم: دوستی و رفاقت در دلش جایی نداشت. محبت و مهربانی هیچ معنایی نداشت.
دانش زبانی:
دوستی و مهربانی: نهاد
دل او: متمم
جایی و هیچ معنایی: مفعول
نداشت: فعل
تعداد جمله: ۲ تا
۱- در دل او دوستی جایی نداشت.
۲- مهربانی هیچ معنایی نداشت.
۱۰- هر چه میپرسیدم از خود از خدا / از زمین از آسمان از ابرها
معنی و مفهوم: هرچه از دیگران درباره خدا، خودم، زمین، آسمان و ابرها سؤال میکردم.
آرایههای ادبی:
مراعات نظیر: زمین، آسمان، ابرها
واجآرایی: ز
دانش زبانی:
خود، خدا، زمین، آسمان، ابرها: متمم.
تعداد جمله: ۲ تا
۱- هر چه از خود ، از خدا میپرسیدم.
۲- از زمین از آسمان از ابرها (میپرسیدم)
۱۱- زود میگفتند: «این، کار خداست / پرسوجو از کار او کاری خطاست»
معنی و مفهوم: همه میگفتند: این کار خداست و سؤال کردن در مورد او اشتباه و خطاست.
آرایههای ادبی:
واج آرایی: ر، ک، آ
تکرار: کار و کار.
دانش زبانی:
کار و پرس و جو: نهاد
«کارِ خدا» و «کاری خطا»: مسند.
تعداد جمله: ۳ تا
۱- زود میگفتند
۲- این، کار خداست
۳- پرسوجو از کار او ، کاری خطاست
۱۲- نیّت من در نماز و در دعا / ترس بود و وحشت از خشم خدا
معنی و مفهوم: به دلیل ترس و وحشت از خشم خدا نماز و دعا میخواندم.
آرایههای ادبی:
مراعات نظیر: «نیت، نماز، دعا» و «ترس، وحشت، خشم».
دانش زبانی:
نیت من: نهاد
ترس و وحشت: مسند
دعا، نماز، خشم خدا: متمم
تعداد جمله: ۲ تا
۱- نیت من در نماز و در دعا ترس بود.
۲- و وحشت از خشم خدا (بود)
۱۳- پیش از اینها، خاطرم دلگیر بود ◈※◈ از خدا در ذهنم این تصویر بود
معنی و مفهوم: قبل از این از خدا ناراحت و دلگیر بودم و این تصویر از خدا در ذهنم بود.
آرایههای ادبی:
واج آرایی: ی
دانش زبانی:
«خاطرم» و «این تصویر»: نهاد
دلگیر: مسند
بود (در مصراع اول): فعل اسنادی
خدا: متمم
ذهنم: متمم
بود (در مصراع دوم) به معنای وجود داشتن: فعل غیر اسنادی.
تعداد جمله: ۲ تا
۱- پیش از اینها خاطرم دلگیر بود.
۲- از خدا در ذهنم این تصویر بود.
۱۴- تا که یک شب، دست در دست پدر / راه افتادم به قصد یک سفر
معنی و مفهوم: تا این که یک شب، در حالی که دست پدرم را گرفته بودم به سفر رفتیم.
آرایههای ادبی:
تکرار: دست
مراعات نظیر: قصد، سفر، راه
دست در دست: کنایه از همراهی.
تعداد جمله:
۱- تا که یک شب دست در دست پدر به قصد یک سفر راه افتادم.
۱۵- در میان راه، در یک روستا / خانهای دیدیم، خوب و آشنا
معنی و مفهوم: در میان راه سفر، در یک روستا، خانهای خوب و آشنا را دیدیم.
آرایههای ادبی:
واج آرایی مصوت «آ»
تعداد جمله:
۱- در میان راه در یک روستا خانهای خوب و آشنا دیدیم.
۱۶- زود پرسیدم: «پدر، اینجا کجاست؟»/ گفت: «اینجا خانه خوب خداست»
معنی و مفهوم: بلافاصله از پدرم پرسیدم که پدر اینجا کجا است؟ پدرم گفت: اینجا خانهی زیبای خداست.
آرایههای ادبی:
واجآرایی: تکرار حروف «خ» و «ج».
دانش زبانی:
زود: قید
پرسیدم: فعل
پدر: منادا
اینجا: نهاد
کجا: مسند
خانه خوب خدا: مسند.
تعداد جمله: ۴ تا
۱- زود پرسیدم
۲- پدر ، اینجا کجاست؟
۳- گفت:
۴- اینجا ، خانهی خوب خداست.
۱۷- گفت: «اینجا میشود یک لحظه ماند / گوشهای خلوت، نمازی ساده خواند
معنی و مفهوم: پدر گفت: اینجا میتوان لحظهای توقف کرد و در گوشهای نماز خواند.
آرایههای ادبی:
قافیه: ماند، خواند
واجآرایی: مصوت ی
تعداد جمله: ۴ تا
۱- گفت
۲- میشود
۳- اینجا یک لحظه ماند.
۴- گوشهای خلوت ، نمازی ساده خواند.
۱۸- با وضویی دست و رویی تازه کرد / با دل خود گفتوگویی تازه کرد»
معنی و مفهوم: اینجا میتوان وضو گرفت و شاداب و سرحال با خدا راز و نیاز کرد و دعا و نمازی خواند.
آرایههای ادبی:
جناس تام: «تازه کرد» مصرع اول: «شستن» و «تازه کرد» مصرع دوم: «نو کردن»
مراعات نظیر: دست، رو، دل
تشخیص: گفتگو با دل.
تعداد جمله: ۲ تا
۱- با وضویی دست و رویی تازه کرد.
۲- با دل خود گفت و گویی تازه کرد.
۱۹- گفتمش: «پس آن خدای خشمگین / خانهاش اینجاست؟ اینجا در زمین؟»
معنی و مفهوم: به پدرم گفتم: پس خانه آن خدای خشمگین و عصبانی، اینجا در روی زمین است.
آرایههای ادبی:
واج آرایی: خ
تکرار: اینجا.
تعداد جمله: ۳ تا
۱- گفتمش
۲- پس آن خدای خشمگین خانهاش اینجاست؟
۳- اینجا در زمین (است)؟
۲۰- گفت: «آری خانه او بیریاست / فرشهایش از گلیم و بوریاست
معنی و مفهوم: پدرم گفت: آری خانه خدا بدون ظاهر پرستی و دورویی (ریاکاری) است. فرشهای خانهاش از حصیر و گلیم ساده است.
واژه های مهم:
ریا: دورویی، نفاق
بیریا: بدون آلایش و ناپاکی
بوریا: حصیری از نِی.
آرایههای ادبی:
مراعات نظیر: خانه، فرش، گلیم، بوریا.
تعداد جمله: ۴ تا
۱- گفت
۲- آری
۳- خانهی او بیریاست.
۴- فرشهایش از گلیم و بوریاست.
۲۱- مهربان و ساده و بیکینه است / مثل نوری در دل آیینه است
معنی و مفهوم: خداوند، مهربان و ساده و بدون کینه است. خداوند مانند نوری در دل آینه است.
آرایههای ادبی:
خداوند به نور تشبیه شده است.
دل آیینه: تشخیص.
آرایه تشخیص: هر گاه عمل، حالت و یا صفت انسانی را به غیر انسان، نسبت بدهیم، آرایه تشخیص پدید میآید.
تعداد جمله: ۲ تا
۱- مهربان و ساده و بیکینه است.
۲- مثل نوری در دل آیینه است.
۲۲- عادت او نیست خشم و دشمنی / نام او نور و نشانش روشنی»
معنی و مفهوم: خشم و دشمنی از ویژگیهای خدا نیست. یکی از نامهای خدا نور است و روشنایی نشانه حضور است.
آرایههای ادبی:
واجآرایی: ن، و، ش
تلمیح به آیه ۵۳ سوره نور: «اللَهُ نُورُ السَمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ».
دانش زبانی:
خشم و دشمنی، نور و روشنی: مسند
عادت او، نام او، نشانش: نهاد.
تعداد جمله: ۳ تا
۱- عادت او خشم و دشمنی نیست.
۲- نام او نور (است)
۳- و نشانش روشنی (است)
۲۳- تازه فهمیدم: خدایم این خداست / این خدای مهربان و آشناست
معنی و مفهوم: تازه فهمیدم که این خدا، خدای من است خدایی که مهربان و دوست داشتنی است.
آرایههای ادبی:
تکرار: واژه خدا
واجآرایی: آ
قافیه: خدا ، آشنا
ردیف: ( ا ) ست
تعداد جمله: ۳ تا
۱- تازه فهمیدم.
۲- خدایم این خداست.
۳- این خدای مهربان و آشناست.
۲۴- دوستی از من به من نزدیکتر / از رگ گردن به من نزدیکتر
معنی و مفهوم: او دوستی است که از خود من هم به من نزدیکتر است، از رگ گردن هم به من نزدیکتر است.
تعداد جمله: ۲ تا
۱- دوستی از من به من نزدیکتر (است)
۲- از رگ گردن به من نزدیکتر (است)
آرایههای ادبی:
قافیه: من ، گردن
ردیف: به من نزدیکتر ، به من نزدیکتر
تکرار من
تلمیح: اشاره به آیهی قرآن که میفرماید: پروردگار ، از رگ گردن به شما نزدیکتر است.
۲۵- میتوانم بعد از این، با این خدا / دوست باشم، دوست، پاک و بیریا
معنی و مفهوم: از این به بعد میتوانم با این خدا دوست باشم، یک دوست پاک و صاف و صمیمی.
واژههای مهم:
بیریا: بدون آلایش و ناپاکی
ریا: ظاهرسازی و خودنمایی، برای فریب خلق نیکو جلوه دادن خود یا چیزی
آرایههای ادبی:
قافیه: خدا ، بی ریا
تکرار: دوست
تعداد جمله: ۲ تا
۱- میتوانم
۲- بعد از این با این خدا دوست باشم.
۳- دوست، پاک و بیریا (باشم)
معنی حکایت به خدا چه بگویم هشتم
روزی غلامی گوسفندان اربابش را به صحرا برد. گوسفندان در دشت سرگرم چرا بودند که مسافری از راه رسید و با دیدن انبوه گوسفندان، به سراغ آن غلام (چوپان) رفت و گفت: «از این همه گوسفندانت، یکی را به من بده».
معنی: یک روز خدمتکاری، گوسفندان رئیسش را برای چریدن به صحرا برد. گوسفندان در دشت مشغول چریدن بودند که یک مسافر از راه رسید و با دیدن گوسفندان فراوان سراغ چوپان رفت و گفت: از این همه گوسفند یکی را به من بده.
چوپان گفت: «نه، نمیتوانم این کار را بکنم؛ هرگز!».
معنی: چوپان گفت : «من اصلا نمی توانم همچین کاری بکنم»،
مسافر گفت: «یکی را به من بفروش.»
معنی: مسافر گفت: «پس لااقل یکی از گوسفندان را به من بفروش».
چوپان گفت: «گوسفندان از آن من نیست.»
معنی: چوپان گفت: گوسفندان مال من نیستند که بتوانم بفروشمشان و صاحب آنها فرد دیگری است.
مرد گفت: «خداوندش را بگوی که گرگ بِبُرد.»
معنی: مسافر گفت: به صاحب گوسفندان بگو گرگ یکی از گوسفندان را برده است.
غلام گفت: «به خدای چه بگویم؟!»
معنی: خدمتکار پاسخ داد : چه جوابی به خدا بدهم؟
پیام حکایت: خداوند را حاضر و ناظر دیدن و توصیه به امانت داری و نیکوکاری
آرایههای ادبی:
گوسفندان اربابش: مفعول جمله
به صحرا: متمم
برد: فعل گذرا
اربابش: مضاف و مضاف الیه
ش: به معنای خود ، ضمیر مشترک که در اینجا نقش مضاف الیه را دارد.
سر گرم بودن: کنایه از مشغول کاری بودن
گوسفندانت: مضاف و مضاف الیه
ت: ضمیر متصل دوم شخص مفرد
خداوندش را : “را ” در اینجا حرف اضافه است به معنای “به” و ” خداوند” متمم ، “ش” در خداوندش ضمیر متصل سوم شخص مفرد
واژههای مهم:
چَرا: چریدن
انبوه: بسیاری
سطر چهارم: پنج جمله دارد. « نه و هرگز» شبه جمله اند.
آنِ من: مال من
خداوند در سطر هفتم: صاحب و مالک (خداوندش را بگوی) به صاحبش بگو
سخن پایانی
اگر سوالی درباره جواب درس ۱ فارسی پایه هشتم متوسطه اول با موضوع درس««پیش از اینها»» دارید آن را از قسمت نظرات بپرسید. تیم معلمان ما در اولین فرصت شما را راهنمایی میکنند.
✅ جواب درس دوم فارسی هشتم
📝 نمونه سوالات پایه هشتم متوسطهی اول
توجه: دانشآموزان عزیز شما میتوانید برای دسترسی آسانتر به مطالب درسی عبارت «سوییتی بلاگ» را در انتهای مطلب مورد نظر خود سرچ(جست و جو) کنید.
نظرات کاربران