ضرب المثل « از اون ماست کل عباس، چشام دید و دلم خواست »
زبان فارسی پر از ضربالمثلهایی است که در موقعیتهای مختلف، معنا و مفهوم خاصی را منتقل میکنند. یکی از این ضربالمثلهای جذاب و پرکاربرد، «از اون ماست کل عباس، چشام دید و دلم خواست» است. این عبارت، اغلب در شرایطی به کار میرود که فرد پس از دیدن چیزی، به آن علاقهمند شده و تمایل شدید به داشتن آن پیدا میکند. در ادامه با ما از بخش ضرب المثل سوییتی بلاگ همراه باشید.
ریشه تاریخی ضربالمثل
برخی از ضربالمثلها، از داستانهای تاریخی، وقایع اجتماعی یا فرهنگ عامه نشأت گرفتهاند. دربارهی این ضربالمثل خاص، روایات مختلفی وجود دارد. یکی از مشهورترین روایتها به مردی به نام کل عباس برمیگردد که در روستایی کوچک، ماستی فوقالعاده خوشطعم داشت. مردم وقتی این ماست را میدیدند، آنقدر جذبش میشدند که حتی اگر گرسنه نبودند، باز هم دلشان میخواست آن را امتحان کنند. بهمرور، این داستان تبدیل به عبارتی شد که به هر چیزی که بهظاهر جذاب و وسوسهکننده باشد، اطلاق میشود.
معنای امروزی ضربالمثل
امروزه، این ضربالمثل در موقعیتهای مختلفی استفاده میشود، از جمله:
- خریدهای هیجانی: کسی وارد مغازهای میشود، چیزی را میبیند و بدون آنکه واقعاً به آن نیاز داشته باشد، میخرد.
- انتخابهای احساسی: وقتی فردی بر اساس ظاهر چیزی (یا حتی کسی) تصمیمی میگیرد و بعداً متوجه میشود که تصمیمش بیشتر از روی هیجان بوده تا عقل.
- تمایل به اشیای لوکس و تجملی: گاهی افراد با دیدن ماشینهای گرانقیمت یا خانههای مجلل، دچار این حس میشوند که «چشام دید و دلم خواست»!

کاربردهای ضربالمثل در مکالمات روزمره
این اصطلاح در گفتوگوهای روزمره بسیار استفاده میشود. چند مثال از کاربرد آن در مکالمات عامیانه:
✅ موقع خرید:
دوستم یه گوشی جدید خریده بود، وقتی دیدمش… از اون ماست کل عباس، چشام دید و دلم خواست، نتونستم جلوی خودمو بگیرم و منم خریدم!
✅ در مورد غذا:
یه شیرینی تو قنادی دیدم که اصلاً قصد خرید نداشتم، ولی… از اون ماست کل عباس، چشام دید و دلم خواست!
✅ در مورد مد و فشن:
همین که کفشای مارک جدیدو تو ویترین دیدم، یاد این ضربالمثل افتادم… چشام دید و دلم خواست، دیگه مقاومت فایده نداشت!

تفاوت بین تمایل واقعی و وسوسه آنی
گاهی افراد تصور میکنند که به چیزی نیاز دارند، درحالیکه در واقعیت، فقط درگیر یک وسوسه زودگذر شدهاند. پس چگونه میتوان تفاوت این دو را تشخیص داد؟
🔹 احساس نیاز واقعی: آیا این چیز را قبلاً هم میخواستید یا فقط وقتی آن را دیدید، هوس کردید؟
🔹 مدیریت احساسات: قبل از تصمیمگیری، یک روز به خودتان فرصت دهید تا ببینید آیا همچنان آن را میخواهید.
🔹 پرسش منطقی: آیا بدون این وسیله، زندگی شما تفاوتی خواهد کرد؟
چگونه در دام «چشام دید و دلم خواست» نیفتیم؟
گاهی این احساسات باعث تصمیمهای نادرستی میشوند. برای جلوگیری از این مسئله، راهکارهای زیر مفیدند:
تهیه لیست خرید: قبل از خرید، لیستی از چیزهایی که نیاز دارید تهیه کنید و فقط به آن پایبند باشید.
تعیین بودجه: اگر سقف مشخصی برای هزینهها تعیین کنید، احتمال خریدهای هیجانی کاهش مییابد.
ارزیابی مجدد: اگر چیزی توجه شما را جلب کرد، به خودتان فرصت دهید تا دوباره دربارهی آن فکر کنید.
عدم تأثیرپذیری از دیگران: همیشه به یاد داشته باشید که هر چیزی که دیگران دارند، الزاماً برای شما مناسب نیست.

سوالات مطرح شده درباره ضرب المثل از اون ماست کل عباس، چشام دید و دلم خواست:
۱- آیا این ضربالمثل فقط برای خریدهای مادی به کار میرود؟
خیر، این اصطلاح میتواند برای هر نوع وسوسه و تمایل شدید به چیزی که پس از دیدن آن ایجاد شده باشد، استفاده شود. مثلاً ممکن است دربارهی یک سبک زندگی، شغل، یا حتی یک رابطه عاطفی نیز به کار رود.
۲- آیا معادلهای دیگری برای این ضربالمثل در زبان فارسی وجود دارد؟
بله، ضربالمثلهایی مانند «چشم و همچشمی» و «هرچه دیده بیند، دل کند یاد» تا حدی مشابه این اصطلاح هستند.
۳- آیا استفاده از این ضربالمثل بار معنایی منفی دارد؟
نه الزاماً، اما بیشتر در موقعیتهایی استفاده میشود که فرد بدون برنامهریزی قبلی، صرفاً بر اساس ظاهر چیزی تصمیم میگیرد.
نتیجهگیری:
ضربالمثل «از اون ماست کل عباس، چشام دید و دلم خواست» یکی از اصطلاحاتی است که در موقعیتهای مختلف زندگی، بهویژه در مورد تمایلات ناگهانی و هیجانی، به کار میرود. این ضربالمثل به ما یادآوری میکند که نباید همیشه تحت تأثیر ظاهر چیزها تصمیم بگیریم و لازم است که احساسات خود را مدیریت کنیم. پس دفعه بعدی که چیزی وسوسهبرانگیز دیدید، کمی تأمل کنید و بپرسید: آیا واقعاً به آن نیاز دارم یا فقط «چشام دید و دلم خواست»؟
داستان کودکانه با ضرب المثل « از اون ماست کل عباس، چشام دید و دلم خواست »
داستان کودکانه: از اون ماست کل عباس، چشام دید و دلم خواست!
هوای بهاری کوچههای قدیمی روستا بوی نان تازه و شیر داغ میداد. صدای چهچه گنجشکها با صدای دوردست زنانی که کنار جوی آب لباس میشستند، در هم پیچیده بود. حسن، پسرک پرجنبوجوش روستا، درحالیکه کفشهای کهنهاش را با عجله به پا میکرد، با هیجان از خانه بیرون پرید.
امروز بازار هفتگی در میدان اصلی روستا برپا بود. حسن که چند سکه ناقابل در جیب داشت، با خودش فکر میکرد که امروز باید یک چیز بهدردبخور برای خودش بخرد. اما هنوز نمیدانست چه چیزی.
همینطور که در میان غرفههای مختلف قدم میزد، ناگهان بوی خوشی به مشامش رسید. سرش را چرخاند و دید که کل عباس، پیرمرد ماستفروش روستا، دیگ مسی بزرگش را روی سهپایه گذاشته و یک ملاقه پر از ماست غلیظ و کشدار را با مهارت درون کاسهای میریزد. نور آفتاب که روی سطح ماست میتابید، مثل مرمر سفید میدرخشید.
حسن همان لحظه ایستاد. آب دهانش را قورت داد و ناخودآگاه دستش را روی جیبش گذاشت.

«ای داد بیداد! از اون ماست کل عباس، چشام دید و دلم خواست!»
او میدانست که این ماست، گرانتر از چیزی است که پولش کفاف دهد. اما مگر میشد این صحنه را دید و بیتفاوت از کنارش گذشت؟ نگاهی به سکههایش انداخت، کمی حسابوکتاب کرد و دلش را زد به دریا. به سمت کل عباس رفت و گفت:
عمو عباس، یه کاسه ماست بده، ولی کم بریز، پولم اندازه نیست!
کل عباس که دلش برای حسن نرم شده بود، لبخندی زد، کاسه را لبالب پر کرد و گفت:
امروز مهمون منی، حسن جان! فقط قول بده از این به بعد، قبل از اینکه دلت چیزی رو بخواد، ببینی واقعاً بهش نیاز داری یا نه!
حسن که لبخندی از خوشحالی بر لب داشت، با لذت قاشق اول را در دهان گذاشت و با خود فکر کرد: «آره راست میگه، ولی خب… بعضی چیزا رو آدم میبینه، دلش میخواد دیگه!»

انشا ضربالمثل « از اون ماست کل عباس، چشام دید و دلم خواست »
زندگی پر از لحظاتی است که چیزی را میبینیم و ناگهان احساس نیاز به آن پیدا میکنیم، حتی اگر قبلاً به آن فکر نکرده باشیم. این موضوع در بسیاری از جنبههای زندگی ما دیده میشود، از خریدهای ناگهانی گرفته تا تمایل به چیزهایی که در دست دیگران است. ضربالمثل معروف «از اون ماست کل عباس، چشام دید و دلم خواست» دقیقاً به همین حس اشاره دارد. این ضربالمثل به شکلی طنزآمیز به وضعیت افرادی اشاره دارد که تا قبل از دیدن چیزی، به آن نیازی احساس نمیکردند، اما پس از دیدنش میل شدیدی به داشتن آن پیدا میکنند.
این ضربالمثل ریشه در طبیعت انسانی دارد که اغلب بر اساس دیدهها و تأثیرات محیطی، خواستههای جدیدی را در خود ایجاد میکند. بسیاری از ما تجربه کردهایم که پس از دیدن یک وسیله جدید در دست یک دوست یا آشنایان، ناگهان احساس میکنیم که به آن نیاز داریم، در حالی که پیش از آن اصلاً به وجودش فکر نکرده بودیم.
یکی از مثالهای بارز این موضوع، دنیای مد و تکنولوژی است. به عنوان نمونه، وقتی یک مدل جدید گوشی هوشمند وارد بازار میشود، بسیاری از افراد با دیدن آن، حس میکنند که گوشی قدیمیشان دیگر کارایی لازم را ندارد و باید مدل جدید را بخرند، حتی اگر دستگاه قبلیشان همچنان خوب کار کند. این پدیده که تحت تأثیر تبلیغات، شبکههای اجتماعی و حتی دوستان رخ میدهد، نشاندهندهی تأثیر شدید دیدهها بر خواستههای ماست.
نتیجهگیری:
درسی که از این ضربالمثل میتوان گرفت، آگاهی از تأثیرات بیرونی بر تصمیمات و خواستههای ماست. این طبیعی است که با دیدن چیزهای جدید، میل به داشتن آنها در ما شکل بگیرد، اما مهم است که بتوانیم بین نیاز واقعی و هوس زودگذر تفاوت قائل شویم. اگر بتوانیم این تمایز را در زندگیمان درک کنیم، تصمیمات هوشمندانهتری خواهیم گرفت و از خریدهای غیرضروری و نارضایتیهای ناشی از آن جلوگیری خواهیم کرد. پس بهتر است قبل از اینکه صرفاً به خاطر دیدن چیزی به آن تمایل پیدا کنیم، از خود بپرسیم: «آیا واقعاً به آن نیاز دارم، یا فقط چشام دیده و دلم خواسته؟»
خیلی عالیههه😍