جواب درس پانزدهم فارسی پنجم ابتدایی

در این نوشته جدیدترین گام به گام درس ۱۵ فارسی پنجم دبستان با موضوع درس «کاجستان»، قرار گرفته‌ است که شامل جواب درست و نادرست، درک مطلب، معنی کلمات، متضاد، هم خانواده‌ و املایی ‌می‌باشد. در ادامه با ما از بخش مطالب درسی پایه‌ پنجم ابتدایی همراه باشید.

جواب درست و نادرست صفحه ۱۱۳ فارسی پنجم

۱- باد وقتی دید که ریشه‌های کاج از خاک بیرون هستند، آرام شد.

پاسخ: نادرست

۲- دو کاج، سال‌های سال با هم دوست بودند.

پاسخ: درست

۳- در یک روز پاییزی، باد شدیدی وزید.

پاسخ: درست

جواب درک مطلب صفحه ۱۱۳ فارسی پنجم

۱- چرا کاج آسیب دیده از همسایه‌اش خواست چند روزی او را تحمّل کند؟ 

پاسخ: زیرا در اثر طوفان، تنه اش شکسته بود و نمی‌توانست به تنهایی روی پا بایستد.


۲- کاج همسایه در پاسخ به درخواست کمک دوستش چه گفت؟

پاسخ: دوستی را از یاد نمی‌برم. شاید این اتفاق روزی برای من هم بیفتد.


۳- دِه، چگونه به کاجستان تبدیل شد؟

پاسخ: میوه‌های دو کاج به زمین ریخت و دانه‌های آن‌ها با کمک ابر و باران رشد کردند و درختان کاج زیادی به وجود آمد.


۴- با توجه به تصویر پایان شعر، اگر کاج همسایه دوستی را از یاد میبرد چه اتفاق هایی ممکن بود بیفتد؟

پاسخ:

کاج آسیب دیده، روی زمین می‌افتاد و می‌میرد. روستای کاجستان، از بین می‌رفت. کاج همسایه، طعم تلخ تنهایی را می‌چشید.


۵- علّت آرام شدن باد، چه بود؟

پاسخ: به خاطر مهربانی درخت کاج نسبت به دوست خود.

جواب درک و دریافت صفحه ۱۱۹ فارسی پنجم

۱- کدام مَثَل با محتوای داستان هم خوانی دارد؟

پاسخ:

– هر کسی را بهرِ کاری ساختند.
– هر که بامش بیش، برفش بیشتر.
نابُرده رنج، گنج میسّر نمی‌شود.
– درخت تو گر بار دانش بگیرد … به زیر آوری، چرخ نیلوفری را درست
– پیری و معرکه‌گیری.


۲- به نظر شما ثروت پدربزرگ چه بود؟ 

پاسخ: دانایی و تجربه زندگی


۳- منظور حصار از اینکه گفت: «راز زندگی فقط یک چیز نیست» چه بود؟ 

پاسخ: حصار می‌خواست ارزش و اهمیت همدلی و همدوستی را بیان کند و این که همه چیز در کنار هم معنا پیدا می‌کند.


۴- در این داستان، پسر با چه کسانی دیدار کرد و هر کدام چه پندی به او دادند؟ 

پاسخ:

معلم: معلم به پسر گفت که باید درس بخواند و دانش خود را افزایش دهد تا بتواند در زندگی موفق شود.
پدربزرگ: پدربزرگ به پسر گفت که باید از طبیعت و زیبایی‌های آن لذت ببرد و قدردان نعمت‌های خداوند باشد.
دوستش: دوست پسر به او گفت که باید مهربان و بخشنده باشد و به دیگران کمک کند.
کودک بیمار: کودک بیمار به پسر یادآوری کرد که زندگی کوتاه است و باید از آن به بهترین شکل استفاده کرد.

جواب درک و دریافت صفحه ۱۱۹ فارسی پنجم

جواب سوال صفحه ۱۲۰ فارسی پنجم

پس از گفت‌وگو درباره مثَل‌های زیر، مشخّص کنید، مفهوم حکایت با کدام ضرب المَثَل‌های زیر، تناسب دارد؟

پاسخ:

– از هر دست بدهی از همان دست هم می‌گیری.
– هرکه بامش بیش، برفش بیشتر.
– زبان سرخ، سرِ سبز می‌دهد بر باد.
– سواره، خبر از حال پیاده ندارد.
قدر عافیت، کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید. درست
– خواستن، توانستن است.

معنی شعر درس پانزدهم فارسی پنجم

۱- در کنار خطوط سیم پیام *** خارج از ده، دو کاج روییدند
معنی: در کنار سیم‌های مخصوص پیام در خارج از روستا، دو کاج روییدند. (سبز شدند و رشد کردند.)

۲- سالیان دراز، رهگذران *** آن دو را چون دو دوست می‌دیدند
معنی: سال‌های طولانی، عابران و رهگذران، آن دو کاج را مثل دو دوست می‌دیدند.

۳- روزی از روزهای پاییزی *** زیر رگبار و تازیانه‌ی باد
معنی: یک روز از روزهای فصل پاییز در زیر رگبار و وزش شدید باد…

۴- یکی از کاج ها به خود لرزید *** خم شد و روی دیگری افتاد
معنی: یکی از کاج‌ها توان و قدرتش را از دست داد و خم شد و روی کاج دیگری افتاد.

۵- گفت: «ای آشنا، ببخش مرا *** خوب در حال من، تأمّل کن»
معنی: گفت:«ای کاج آشنا من را ببخش و خوب در احوال من فکر کن»؛

۶- ریشه‌هایم ز خاک، بیرون است *** چند روزی، مرا تحمّل کن
معنی: ریشه‌‌های من از خاک بیرون افتاده است، چند روز وضعیّت و حالت مرا تحمّل کن.»

۷- کاج همسایه، گفت با نرمی: *** «دوستی را نمی‌برم از یاد،
معنی: کاج همسایه به نرمی و آرامی گفت: دوستی بین خودم و تو را از یاد نمی‌برم.

۸- شاید این اتّفاق هم روزی *** ناگهان از برای من افتاد»
معنی: شاید یک روز این اتّفاق به‌صورت ناگهانی برای من هم بیفتد.

۹-مهربانی به گوش باد رسید *** باد، آرام شد، ملایم شد
معنی: این مهربانی دو کاج به گوش باد رسید، باد، آرام، ملایم و سازگار شد.

۱۰- کاجِ آسیب دیده‌ی ما هم *** کَم کَمک، پا گرفت و سالم شد
معنی: کاج آسیب دیده‌ی داستان ما نیز، آهسته آهسته قدرت گرفت و سالم و تندرست شد.

۱۱- میوه ی کاج‌ها، فرو می‌ریخت *** دانه‌ها ریشه میزدند آسان
معنی: میوه‌ی کاج‌ها، به پایین می‌افتاد و دانه‌ها به راحتی، ریشه در خاک می‌زدند.

۱۲- ابر، باران رساند و چندی بعد *** دهِ ما، نام یافت «کاجستان»
معنی: ابر نیز مدّتی بعد باران را به دانه‌های کاج رساند، و بعد از آن روستای ما نام «کاجستان» پیدا کرد.

معنی کلمات درس پانزدهم فارسی پنجم

خطوط: خط‌هاپیمودن مسافتی: طی کردن راهی
سیم پیام: سیم تلفنویلون: ساز موسیقی
رگبار: باران تند و درشتبه دل پسرک نشست: کنایه پسرک از آن صدا خوشش آمد
تازیانه: رشته از چرم که برای زدن استفاده می‌شد.مایل بود: میل داشت
آشنا: دوستمدارک: مدرک‌ها و درجه‌های علمی
تامل‌کن: فکر‌کنغلام: بنده
تحمل‌کن: صبر‌کنمحنت: رنج‌، درد
نرمی: مهربانینیازموده: تجربه نشده
ملایم: آرامدر نهاد: آغاز کرد
آسیب دیده: مجروحملاطفت: مهربانی
کم کمک: آرام آرامملک: پادشاه
پا گرفت: استوار شد و رشد کرد.آزرده: رنجیده
نام یافت: نامیده شد.حکیمی: طبیبی
پیش از آن که: قبل از آن کهطریق: راه و روش
پسرک: پسر کوچکخامش: مخفف خاموش و ساکت
خودرو: ماشینغایب: پنهان، مخفی
مسیر: راهکرم: لطف
نصحیت: پند و اندرزباری چند: چند باری
احتیاج دارم: نیاز دارمغوطه خورد: غرق شد
مطمئن شوی: یقین پیدا کنیجامه: لباس
بلافاصله: بدون درنگ و معطلیسکان: وسیله‌ای برای هدایت کشتی
سرنگون شدن: واژگون شدنبرآمد: بالا آمد وارد کشتی شد.
مراقبت کردن: نگهداریپسندیده آمد: پذیرفت
محصول: حاصلحکم: دانش‌، دلیل خردمندانه

کلمات متضاد و مخالف درس پانزدهم فارسی پنجم

خارج ≠ داخل
دوست ≠ دشمن
آشنا ≠ غریبه
روز ≠ شب
خم ≠ راست
ملایم ≠ تند
سالم ≠ بیمار
آسان ≠ سخت
زیاد ≠ کم
ثروت ≠ فقر
بزرگ ≠ کوچک
زیر ≠ رو
عاقبت ≠ آغاز
بالا ≠ پایین
محکم ≠ سست
کمترین ≠ بیشترین
نا امید ≠ امیدوار

کلمات هم‌خانواده درس پانزدهم فارسی پنجم

خطوط= خط‌، خطاط
سالم= سلامت‌، سلیم
عبور= عابر‌، معابر
تشکر= شکر‌، شکور‌، شاکر
خبرک= اخبار‌، مخبر
فکر= فکور‌، تفکر‌، افکار

کلمات سخت و املایی درس پانزدهم فارسی پنجم

خطوط سیم – رهگذران – تازیانه – تحمّل – تأمّل – اتفاق – کاجستان – ساحل – حصار – ثروت – نصیحت – نوه‌اش – احتیاج – بلافاصله – مطمئن – خاراند – بذر – خاطر – محصول – تصور – سقف – ضرر – خوابید – حصار – افق – آغوش

حکایت حکمت پانزدهم فارسی پنجم

غلام هرگز دریا ندیده بود و محنتِ کشتی نیازموده.
معنی: خدمتکار هرگز دریا را ندیده بود و رنج و سختی سفر با کشتی را تجربه نکرده بود.

چندان که ملاطفت کردند، آرام نمی‌گرفت و مَلِک از این حال، آزرده گشت.
معنی: هر چه قدر با خدمتکار مهربانی می‌کردند آرام نمی‌شد و پادشاه از این حالت، ناراحت شد.

ملک را گفت: «اگر فرمان دهی، من او را به طریقی، خامش گردانم.»
معنی: به پادشاه گفت: «اگر دستور بدهی من با یک شیوه او را ساکت می‌کنم.»

گفت: «غایت لطف و کرم باشد.»
معنی: گفت: « (ساکت کردن غلام) نهایت مهربانی و بخشش باشد.»

باری چند، غوطه خورد؛ جامه‌اش گرفتند و سوی کشتی آوردند.
معنی: چند بار، در آب دریا فرو رفت و بالا آمد، لباسش را گرفتند و او را به سوی کشتی آوردند.

اوّل محنت غرقه شدن، نچشیده بود و قدر سلامت کشتی نمی‌دانست.
معنی: در آغاز رنج و سختی غرق شدن را تجربه نکرده بود و قدر سلامتی، راحتی و آرامش درون کشتی را نمی‌دانست.

معنی حکایت حکمت پانزدهم فارسی پنجم

در این داستان، پادشاهی همراه خدمتکار که تا به حال دریا را ندیده بود، سوار کشتی می‌شود. خدمتکار که هیچ‌گاه سختی‌های سفر دریایی را تجربه نکرده بود، به محض ورود به کشتی، دچار وحشت و گریه می‌شود و آرام نمی‌گیرد. هرچه پادشاه و همراهانش تلاش می‌کنند تا او را تسکین دهند، فایده‌ای ندارد و خدمتکار همچنان بی‌قرار است. در نتیجه، پادشاه از این وضعیت خسته و نگران می‌شود.
در همین زمان، یکی از خردمندان حاضر در کشتی به پادشاه می‌گوید که اگر اجازه دهد، می‌تواند خدمتکار را آرام کند. پادشاه پذیرفته و اجازه می‌دهد. خردمند دستور می‌دهد خدمتکار را در آب بیندازند و او چندین بار در آب فرو می‌رود و سپس نجات می‌یابد. خدمتکار که پس از این تجربه به سختی به کشتی بازگشته، با دستانی لرزان به لبه کشتی چنگ می‌زند و در گوشه‌ای با آرامش می‌نشیند.
پادشاه از این تغییر راضی و کنجکاو می‌شود و از حکیم می‌پرسد که هدفش از این کار چه بوده است. حکیم پاسخ می‌دهد که تا پیش از این، خدمتکار قدر آرامش و امنیت کشتی را نمی‌دانست؛ اما پس از احساس خطر و تجربه سقوط در دریا، ارزش آسایش کشتی را درک کرد و دیگر بی‌قراری نکرد.
نتیجه‌گیری: این داستان به ما نشان می‌دهد که انسان گاهی برای فهمیدن ارزش آسایش و داشته‌های خود، باید سختی‌ها و فقدان آن‌ها را تجربه کند. همچنین، این حکایت یادآوری می‌کند که مواجهه با چالش‌ها می‌تواند افراد را نسبت به امنیت و آرامش آگاه‌تر کند.

معنی کلمات حکایت حکمت فارسی پنجم

غلام : خدمتکار، بنده، خدمتگزارلطف : مهربانی
محنت : رنج و سختیکرم : بخشش
نیازموده : تجربه نکردهبفرمود : دستور داد
گریه و زاری : گریه کردنغوطه : فرو رفتن در آب
ملاطفت : مهربانی، لطف آرام نمی‌گرفت: ساکت نمی‌شدجامه : لباس
ملک : پادشاهآویخت : آویزان شد
آزرده : غمگین، ناراحتپسندیده آمد : خوشش آمد
حکیم : انسان دانا و دانشمند، طبیبسکان : وسیله ای برای هدایت کشتی
فرمان : دستوربرآمد : بالا آمد، وارد کشتی شد
به طریقی : به روشیحکمت : دانش، دلیل خردمندانه
خامش : مخفف خاموش، ساکتغرقه : غرق شدن
غایت : نهایتباری چند : چند مرتبه

کلمات متضاد و مخالف حکایت حکمت فارسی پنجم

پادشاه ≠ غلام
دیده ≠ ندیده
آرام ≠ گریه و زاری
آزرده ≠ پسندیده
خامُش ≠ گریه و زاری
غرقه ≠ سلامت
آویخت ≠ بنشست

مفهوم مثال های صفحه ۱۲۰ فارسی پنجم

از هر دست بدهی از همان دست هم می‌گیری.
معنی: هر عمل یا رفتار خوب یا بدی که انجام دهی، نتیجه‌اش به خودت برمی‌گردد.

هرکه بامش بیش، برفش بیشتر.
معنی: کسانی که ثروت و قدرت بیشتری دارند، ریسک و مشکلات بیشتری هم دارند.

زبان سرخ، سرِ سبز می‌دهد بر باد.
معنی: اگر کسی مراقب سخن گفتنش نباشد و حرف نامربوطی را بزند که باعث ناراحتی کسی دیگر شود، برایش این ضرب المثل را به کار می‌برند.

سواره، خبر از حال پیاده ندارد.
معنی: کسانی که زندگی آسوده ای دارند، سختی‌های دیگران را نمی‌فهمند.

قدر عافیت، کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید. 
معنی: انسان‌هایی که در مشکلات بزرگ شده و با رنج و تلاش به مقام و ثروت می‌رسند، قدر و ارزش موقعیت خود را می‌دانند.

خواستن، توانستن است.
معنی: 
اگر چیزی را بخواهید با تمام وجود تلاش کنید، می‌توانید آن را بدست آورید.

سخن پایانی

اگر سوالی درباره جواب درس پانزدهم فارسی پایه‌ پنجم دبستان با موضوع درس««کاجستان»» دارید آن را از قسمت نظرات بپرسید. تیم معلمان ما در اولین فرصت شما را راهنمایی می‌کنند.

جواب درس چهاردهم فارسی پنجم
جواب درس شانزدهم فارسی پنجم

📝 نمونه سوالات پایه پنجم ابتدایی

توجه: دانش‌آموزان عزیز شما می‌توانید برای دسترسی آسان‌تر به مطالب درسی عبارت «سوییتی بلاگ» را در انتهای مطلب مورد نظر خود سرچ(جست و جو) کنید.

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *