جواب درس پنجم فارسی ششم ابتدایی
در این نوشته جدیدترین گام به گام درس پنجم فارسی ششم دبستان با موضوع درس«داستان من و شما» قرار گرفتهاست که شامل جواب درک مطلب، معنی و متضاد و هم خانواده کلمات بخوان و بیندیش و شعر هفت خان میباشد. در ادامه با ما از بخش پاسخ سوالات فارسی ششم ابتدایی همراه باشید.
جواب درک مطلب صفحه ۴۰ فارسی ششم
۱- منظور از «هفت خان رستم» چیست؟
پاسخ: عبور از مراحل سخت و دشوار
۲- هر یک از تصاویر زیر، مربوط به کدام خان از هفت خان رستم است؟
پاسخ:
خانها به ترتیب:
۱- نبرد رخش با شیر
۲- گذر از بیابان و گرفتار شدن در آن
۳- نبرد با اژدها
۴- نبرد با جادوگران
۵- نبرد با اولاد دیو
۶- نبرد با ارژنگ دیو
۷- نبرد با دیو سپید.

۳- چرا رستم از زابلستان به سوی مازندران راهی میشود؟
پاسخ: تا کیکاووس، شاه ایران، را از دست دیو سفید نجات دهد.
۴- به نظر شما چه نیرویی باعث شد رستم بتواند هفت خان را با موفقیت پشت سر بگذارد؟
پاسخ:
رستم با تکیه بر قدرت جسمانی، شجاعت و ایمان قوی و با کمک خداوند توانست بر سختیهای هفت خان فائق آید.
معنی کلمات بخوان و بیندیش دوستان همدل فارسی ششم
همهمه: هیاهو، سر و صدا
نگران: ناراحت، دلواپس
هوا حسابی سرد شده بود: هوا بسیار سرد شد
کار غلطی بود: کار اشتباهی بود
چیزی گیرت آمد: چیزی به دست آوردی
عاقبت: بالاخره، سرانجام
فرهنگ: آداب و رسوم
اختلاف انداختن: نزاع به وجود آوردن
جرأت: شهامت، دلیری
غریب: ناآشنا، بیگانه
اتحاد: یکپارچگی، وحدت
ذوق زده: خیلی خوشحال
خطاب: شخصی را مقابل سخن قرار دادن
نصیحت: پند، اندرز
دستپاچگی: هل شدن
هورا: فریاد شادی کشیدن
کلمات مخالف بخوان و بیندیش دوستان همدل فارسی ششم
اتحاد ≠ نفاق
ذوق زده ≠ گرفته، مغموم
جرأت≠ ترسو
آسان ≠ سخت
سرانجام ≠ آغاز
تشنه ≠ سیراب
پیروزی ≠ شکست
قوی پنجه ≠ ضعیف پنجه
زشت ≠ زیبا
آسان ≠ سخت
وابسته ≠ مستقل
راضی ≠ شاکی
کلمات هم خانواده بخوان و بیندیش دوستان همدل فارسی ششم
اتحاد: وحدت، متحد، واحد و وحید
نصیحت: نصایح
غریب: غریبه
عابر: عبور، معبر
رضایت: راضی
حوادث: حادثه، حدیث
وظایف: وظیفه
مراحل: مرحله
حرکت: متحرک، حرکات، تحرک
کلمات املایی بخوان و بیندیش دوستان همدل فارسی ششم
تعطیل – مغازهها – عدهی – دستپاچگی – عاقبت – غریب
معنی شعر هفت خان رستم فارسی ششم
خروشید و جوشید و برکند خاک / زسمش زمین شد همه ، چاک چاک
معنی: اسب شیهه کشید و خشمگین شد و به نشانه یورش سم خود را بر زمین کوبید به گونهای که زمین زیر پایش
کنده شد.
کلمات مهم:
خروشید: فریاد زد
جوشید: عصبانی شد
برکند: جدا کرد
سهمگین: ترسناک
بزد تیغ و بنداخت ازبر، سرش / فرو ریخت چون رود، خون از برش
معنی: رستم با ضربه شمشیر سر اژدها را از تنش جدا کرد و خون مانند رود از تن او جاری شد.
کلمات مهم:
بر: تن، بدن تیغ: شمشیر نیرنگ: فریب، حیله چیرگی: پیروز شدن
بینداخت چون باد خم کمند / سر جادو آورد ناگه به بند
معنی: رستم کمند را با سرعت به سمت جادوگر انداخت و او را اسیر کرد.
کلمات مهم:
کمند: ریسمان محکم
به بند آوردن: کنایه از اسیر کردن
میانش به خنجر به دو نیم کرد / دل جادوان زوپر از بیم کرد
معنی: رستم با خنجر جادوگر را نصف کرد و با این کار خود دل جادوگران دیگر را پر از وحشت کرد
کلمات مهم:
میان: کمر
خنجر: شمشیر کوچک
زو: مخفّف از او
بیم: ترس
چو رستم بدیدش برانگیخت اسب / بدو تاخت مانند آذرگشسب
معنی: وقتی رستم اورادید، اسبش را به حرکت درآورد و با سرعت زیاد مانند آتش جهنده به سوی اوحرکت کرد.
کلمات مهم:
آذرگشسب: آتش تند و سریع، آتش جهنده
چو: وقتی که، زمانی که
سروگوش بگرفت و یالش دلیر / سر از تن بکندش به کردار شیر
معنی: رستم شجاعانه سرو گوش و یال ارژنگ دیو را گرفت و مانند شیر، سر از تنش جدا کرد.
کلمات مهم:
یال: موهای بلند پشت گردن اسب
به کردار:مانند
دلیر: شجاع
ز بهر نیایش سروتن بشست / یکی پاک جای پرستش بجست
معنی: برای عبادت سر و تن خود را شست و به دنبال جایی پاک و تمیز برای راز و نیاز گشت.
کلمات مهم:
زبهر: برای
نیایش: دعا، عبادت
بجست: جست و جو کرد
پرستش: عبادت
از آن پس نهاداز برخاک ، سر / چنین گفت : کای داور دادگر
معنی: پس سر را بر خاک گذاشت و گفت ای پروردگار عادل!
کلمات مهم:
کای: مخفّف که ای
داور: قاضی
دادگر: بر قرار کننده عدالت
زهر بد، تویی بندگان را پناه / تو دادی مرا ، گردی و دستگاه
معنی: تو پناه همه ی بندگان در مقابل بدی ها هستی و تو به من پهلوانی و قدرت دادی.
کلمات مهم:
گردی: پهلوانی، شجاعت
دستگاه: قدرت و توانایی، عظمت
معنی کلمات درس پنجم فارسی ششم
خان: مرحله
دستگاه: قدرت، ثروت
میدرد: پاره میکند
جهان: نام یک پهلوان ایرانی
نهاد: گذاشت
اهریمنی: شیطانی
نبرد: جنگ، پیکار
دیوان: دیوها (در این درس)، مجموعه اشعار یک شاعر مثل دیوان حافظ
بند: طناب، اسارت
رخش: اسم اسب رستم
پیکار: نبرد، جنگ
از پای در می آورد: کنایه از شکست دادن
قوی: نیرومند، زورمند
راهی دراز را پشت سر نهاد: کنایه از عبور کردن، سپری کردن
بدین سان: به این شکل
تیمار: پرستاری
فرجام: پایان، سرانجام
خروشید: فریاد میزد
جوشید: هیجان زده شد
بیم: ترس
تاخت: حمله کرد
تلخیص: خلاصه کردن
نخجیر: شکار
کمند: طناب، ریسمان
گردی: پهلوانی
زابلستان: سرزمینی شامل بخشهایی از ایران و افغانستان
آذرگشسب: آتش سوزان یا کنایه از هر چیز مورد ستایش و نیایش
کیکاووس: پادشاه ایرانی در شاهنامه
چیره: پیروز
نیرنگ: فریب
کوفتن: کوبیدن، ضربه زدن
اژدها: مار بزرگ
دیده: چشم
پرخاش می کند: عصبانی میشود
می نماید: نشان میدهد
به تنگ می آید: کنایه از خشمگین شدن، بی صبر و بی طاقت شدن
چاک چاک: پاره پاره و شکافته شده
سهمگین: ترسناک، خوفناک، ترس آور
تیغ: شمشیر
بنداخت: مخفف بیانداخت
برش: سینه، بالا
سپاس: شکرگزاری و قدردانی میکند.
قصد: منظور
حیله گری: بد جنسی
یال: موهای بلند پشت گردن اسب
به کردار: مانند، مثل
پشت سر گذاشتن: کنایه از سپری کردن
داور: قاضی
دادگر: عادل
ز: مخفف از
کلمات مخالف درس پنجم فارسی ششم
دادگر ≠ ظالم
پیروزی ≠ شکست
پایان ≠ آغاز
فرجام ≠ شروع
دراز ≠ کوتاه
دشوار ≠ سهل
پیروزی ≠ شکست
گذشته ≠ آینده
سخت ≠ آسان
خواب ≠ بیدار
خطرناک ≠ بی خطر و امن
کلمات هم خانواده درس پنجم فارسی ششم
بجست: جست
خشم: خشمگین، خشمناک
موفقیت: موفق، موافق
قصد: مقصد، مقصود
پنهان: نهان
مرحله: مراحل، رحلت، ارتحال
عظمت: عظیم، اعظم، معظم
قدرت: قادر، قدر، مقدر، مقتدر
چنگ: چنگال، چنگک
حرکت: محرک، حرکات، متحرک
حمله: حملات، حامل، حمل
مبالغه: بالغ، بلیغ، مبلغ
غریب: غریبانه، غرب، مغرب
تعجّب: عجیب، عجایب
کلمات املایی درس پنجم فارسی ششم
هفت خان – رستم – اهریمنی – کیکاووس – اژدها – زابلستان – خانِ اوّل –قوی پنجه – حمله – تیمار – پرخاش – سمّش – سهمگین – تیغ – سپاس میگزارد – بدین سان – قصد – حیله گری – خمِّ کمند – اولاد – ارژنگ – آذر گشسب – گُردی –خطرناک
سخن پایانی
اگر سوالی درباره جواب درس ۵ فارسی پایه ششم ابتدایی با موضوع درس««داستان من و شما»» دارید آن را از قسمت نظرات بپرسید. تیم معلمان ما در اولین فرصت شما را راهنمایی میکنند.
✅ جواب درس چهارم فارسی ششم
✅ جواب درس ششم فارسی ششم
📝 نمونه سوالات پایه ششم ابتدایی
توجه: دانشآموزان عزیز شما میتوانید برای دسترسی آسانتر به مطالب درسی عبارت «سوییتی بلاگ» را درانتهای مطلب مورد نظر خود سرچ(جست و جو) کنید.
نظرات کاربران