جواب درس شانزدهم فارسی ششم ابتدایی

در این نوشته جدیدترین گام به گام درس ۱۶ فارسی ششم دبستان با موضوع درس«آداب مطالعه» قرار گرفته‌ است که شامل جواب درک مطلب، خوانش و فهم، معنی و متضاد و معنی شعر به گیتی، به از راستی، پیشه نیست می‌باشد. در ادامه با ما از بخش مطالب درسی پایه‌ ششم ابتدایی همراه باشید.

جواب درک مطلب صفحه ۱۰۳ فارسی ششم

۱- با توجه به متن، سه مورد از فایده‌های قصه خواندن را بیان کنید.

پاسخ:

۱- آگاهی از سرگذشت پیشینیان
۲- به دست آوردن تجربه‌های فراوان
۳- بیشتر شدن معرفت انسان نسبت به قدرت الهی


۲- با توجه به سوره‌ی هود، چه چیزی موجب ثابت گرداندن دل می‌شود؟

پاسخ: داستان‌ها و اخبارهای پیامبران


۳- منظور نویسنده از بیان عبارت زیر چیست؟

«سخنان محال و گزاف نگوید که در چشم مردم سبک شود.»

پاسخ: اینکه سخنان بیهوده و غیرواقعی باعث بی اعتبار شدن ما می‌شود.


۴- واعظ کاشفی می‌گوید: «نظم در قصه خوانی چون نمک است در دیگ؛ اگر کم باشد، طعام بی‌مزه بود و اگر بسیار گردد، شور شود؛ پس اعتدال نگاه باید داشت.»
آیا با این گفته موافقید؟ مثالی از درس‌های گذشته بیان کنید که نظر شما را تأیید کند.

پاسخ: بله‌، در درس «راز زندگی»، نظم و ترتیب در روایت داستان، به درک بهتر داستان کمک کرده است.


۵- چرا باید در آغاز یا پایان نوشته از شاعر یا نویسنده‌ی آن یاد کرد؟

پاسخ: برای احترام گذاشتن به شاعر و یا نویسنده و آگاه شدن مردم از نام شاعر.

جواب خوانش و فهم صفحه ۱۰۵ فارسی ششم

۱- در مصراع «به گیتی به از راستی پیشه نیست» خوانش دو واژه «به» چگونه است؟ 

پاسخ:

به گیتی به معنی به آسمان است و «به از راستی» به معنای بهتر از راستی است. بنابراین «به» اول به صورت «بِ» خوانده می‌شود و «به» دوم نیز به صورت «بِه» خوانش می‌شود.


۲- بیت «گشاده ست بر ما در راستی چه کوبیم خیره در کاستی» به چه مفهومی اشاره دارد؟

پاسخ:

وقتی به راحتی می‌توان به سمت راستی برویم‌، چرا بیهوده اصرار داریم که به سمت گژی و نادرستی برویم. (تأکید بر راستگویی دارد)

معنی درس شانزدهم فارسی ششم

معنی صفحه ۱۰۱ فارسی ششم 👇

بدان که قصّه خواندن و شنیدن، فایده‌ی بسیار دارد:
آگاه باش که قصّه خواندن و شنیدن قصّه (داستان)، فایده‌ی فراوانی دارد:

اوّل آنکه از احوال گذشتگان خبردار شود.
فایده‌ی اوّل آن است که از شرح حال گذشتگان، آگاه و باخبر شود.

دویم آنکه چه عجایب بشنود، نظر او به قدرت الهی، گشاده گردد.
دوم آنکه وقتی از شگفتی های جهان، مطالبی را بشنود، اندیشه و نگاه او به قدرت خداوند وسیع تر و درک او بیشتر می شود.

سیّم، چون محنت و شدّت گذشتگان شنَوَد، داند که هیچکس از بندِ محنت آزاد نبوده است، او را تسلّی باشد.
سوم این است که وقتی انسان قصّه‌ی درد و رنج و سختی های زندگی گذشتگان را می‌شنود، می‌فهمد که هیچ انسانی از سختی‌های روزگار در امان نبوده است و همین سبب می‌شود که آرامش یابد.
نکته‌ی آرایه ای: بند محنت: تشبیه ( محنت مانند بند است.)

چهارم، چون زوال مُلک و مال سلاطین گذشته شنود، دل از مال دنیا و دنیا بردارد و داند که با کس، وفا نکرده و نخواهد کرد.
فایده‌ی چهارم این است که وقتی نابودی سلطنت و ثروت های پادشاهانِ گذشته را بشنود، به دنیا و ثروت دنیا علاقه مند نمی‌شود و می‌فهمد که دنیا به کسی وفا نکرده و وفا نخواهد کرد.

پنجم، عبرت بسیار و تجربه‌ی بی‌شمار او را حاصل شود.
فایده‌ی پنجم، او پند بسیار و تجربه های فراوانی به دست می آورد.

و خدای تعالی با حضرت رسول ( ص) می‌گوید: «ا ی محمّد، ما از قصّه‌های رسولان و خبرهای پیغمبران، بر تو می‌خوانیم. آنچه بدان، دل را ثابت گردانیم و فایده‌های کلّی تو را حاصل گردد».( قرآن کریم، سوره‌ی هود، آیه‌ی ۱۲۲ .)
خدای بلند مرتبه به حضرت محمّد رسول( ص ) می‌گوید: « ای محمّد، ما داستان‌های پیامبران و خبرهای آنها را برای تو می‌خوانیم، چیزهایی که به وسیله‌ی آن دل تو را مطمئن و استوار می‌کنیم و فایده‌های زیادی برای تو دارد ».

پس معلوم شد که در قصّه‌های گذشتگان، فایده‌ای هست و خواننده و گوینده و شنونده را از آن فایده رسد. اگر پرسند که قصّه خوانی، چند نوع است؟ بگوی دو نوع: اوّل حکایت گویی و دویم نظم خوانی.
پس مشخّص شد که در داستان‌های گذشتگان، فایده‌های زیادی وجود دارد که خواننده و گوینده و شنونده از آن داستان‌ها، سود و فایده‌ی بسیاری می‌برند. اگر از تو بپرسند که چند نوع قصّه‌گویی داریم، بگو دو نوع: اوّل: خواندن حکایت و قصّه و دوم: خواندن شعر.

اگر پرسند که آداب حکایت گویان چند است؟ بگوی: اوّل آنکه قصّه‌ای که ادا خواهد کرد، باید که بر اُستاد خوانده باشد و با خود تکرار کرده باشد تا فرو نماند.
اگر از تو بپرسند قصّه گویان به چه شکلی قصّه‌ای را بیان می‌کنند؟ بگو: قبل از اینکه قصّه‌ای را بیان کند باید آن را برای یک استاد بخواند و با خود تکرار بکند تا مشکلی پیش نیاید.


معنی صفحه ۱۰۲ فارسی ششم 👇

دویم آنکه چُست و چالاک، به سخن درآید و خام نباشد.
دوم آنکه باید در سخن گفتن تند و تیز باشد و با تسلّط کامل حکایت را بگوید و بی‌تجربه و نپخته نباشد.

سیم باید که داند که جماعت، لایق چه نوع سخن است، بیشتر، از آن گوید که مردم، راغب آن باشند. چهارم، نثر را وقت وقت، به نظم آراسته گرداند که بزرگان گفته اند: نظم در قصّه خوانی چون نمک است در دیگ؛ اگر کم باشد، طعام بی‌مزه بوَد و اگر بسیار گردد شور شود. پس اعتدال، نگاه باید داشت.
سوم آنکه باید بداند که برای چه گروهی، چه سخنی شایسته و مناسب است و بیشتر درباره‌ی آن موضوع سخن بگوید که مردم علاقه مند هستند. چهارم، نثر و نوشته‌ی خود را گاهی با شعر زیبا گرداند که بزرگان گفته اند: شعر در قصّه گویی مانند نمک در غذا، لازم و ضروری است که اگر نمک کم باشد، غذا بی مزه می شود و اگر زیاد باشد، شور می شود؛ بنابراین باید میانه روی کرد.
آرایه ادبی: نظم در قصّه خوانی مانند نمک است: تشبیه

پنجم، سخنانِ محال و گزاف نگویند که در چشم مردم، سَبُک شود.
پنجم، سخنانِ غیرممکن و بیهوده نگویند زیرا در نگاه مردم، بی‌ارزش می‌شوند.

اگر پرسند که آداب نظم خوانی چند است؟
اگر بپرسند که شعر خوانی به چه شکلی است؟

بگوی: اوّل آنکه به آهنگ خواند.
بگو: اوّل این که باید با آهنگ و وزن بخواند.

دویم، سخن را در دلِ مردم بنشاند.
دوم آنکه، سخن ( شعر ) را اثرگذار بخواند تا برای مردم دل چسب باشد.

سیم، اگر بیتی مشکل پیش آید، شرح آن با حاضران بگوید.
سوم، اگر بیتی سخت بود، آن را برای شنوندگان توضیح دهد.

چهارم، چنان نکند که مُستَمِع، مَلول گردد.
چهارم اینکه شعر را به شکلی نخواند که شنونده آزرده و ناراحت شود.

پنجم، صاحب آن نظم را در اوّل یا در آخر، یاد کند و فاتحه و تکبیر گوید.
پنجم، از آن شاعر ( سر آینده‌ی شعر ) در آغاز و پایان شعر یاد کند و برای شادی روحش فاتحه بخواند.

معنی کلمات درس شانزدهم فارسی ششم

احوال: جمع حال ، وضع‌ها ، سرگذشت‌هاچستچابک ، تند و تیز
عجایب: جمع عجیب ، شگفتی‌هاخام: بی‌تجربه ، ناپخته
گشادهباز ، مفتوح ، جاری ، وسیعلایقسزاوار ، شایسته
محنترنجراغب: مایل ، علاقه‌مند
شدتسختی ، بدبختی ، رنجنثر: نوشته ، نوشته‌ای که شعر نباشد.
بندطناب ، ریسمانرحتوضیح دادن
تسلیآرامش دادن ، کم کردن غم و اندوه کسیمستمعشنونده
زوالنابودی ، رو به نیستی رفتنملولغمگین ، آزرده
ملکپادشاهی ، کشورفاتحهآغاز کار ، اول چیزی ، گشایش
سلاطینپادشاهانتکبیرالله اکبر گفتن ، بزرگ شمردن
عبرت گرفتنپند گرفتنوقت وقت: گه‌گاه ، گاهی وقت‌ها
بی شمار: بی‌حساب ، بسیار زیادآراستهمنظم ، مزین
تعالیبلند مرتبه ، برترطعامغذا
رسولانجمع رسول ، پیامبران ، فرستادگاندیگ: ظرف بزرگی که در آن غذا می‌پزند.
ثابتپابرجا ، استواراعتدالمیانه روی
حکایتداستان ، سرگذشتمحالنشدنی ، غیر ممکن
نظمشعر ، کلام موزون و با قافیهگزافدروغ ، لاف
ادا کردناجرا کردن ، بیان کردن .سبکپست ، خفیف ، در این درس خوار و ذلیل
برنزد ، جانب ، کنارآدابجمع ادب ، رسوم ، عادات.
فرو نمانددرمانده نشود ، ناتوان نشود

کلمات مخالف و متضاد درس شانزدهم فارسی ششم

گذشتگان ≠ آیندگان
محنت ≠ آسایش
تسلّی ≠ آزردن
زوال ≠ نیستی
ثابت ≠ سست ، بی‌دوام
تعالی ≠ تنزل
جماعت ≠ فرد
اعتدال ≠ افراط، تفریط
محال ≠ ممکن
کژی ≠ راستی، درستی
کاستی ≠ فزونی
هیچ ≠ همه
گریست ≠ خندید
دروغ ≠ صداقت، راستی
ستمکار ≠ درستکار، عادل
دشمن ≠ دوست

کلمات هم خانواده درس شانزدهم فارسی ششم

تسلّی = تسلیت
جماعت = جمعیّت، مجمع، مجموع، جمع
سلاطین = سلطان، سلطنت
رسولان = رسول، ارسال، رسالت
تعالی = علی، عالی، متعالی
اعتدال = عادل، متعادل، معتدل، عدالت
راغب = مرغوب، رغبت
مستمع = سمع، اِستماع، مُستمعین
فاتحه = فتح، فتوح، افتتاح
تکبیر = مُکَبّر، اکبر، کبری
اندیشه = اندیشمند، بیندیش، اندیشمندان، اندیشیدن
سخن = سخنان، سخنور، سخنوران، سخنوری
راستی = راست، راستگو، راستان
فروغ = فروغی، فروغمند
گشاده = گشایش، گشوده
دروغ = دروغگو، دروغین

کلمات املایی درس شانزدهم فارسی ششم

احوال – شدّت – تسلّی – محنت – عجایب – دویم – سیُم – زوال – سلاطین – عبرت – ثابت – چست و چالاک – لایق – نظم خوانی – نثر – راغب – اعتدال محال – گزاف – مستمع – تکبیر – فاتحه – حکایت گویی

معنی شعر به گیتی، به از راستی، پیشه نیست فارسی ششم

۱- به گیتی، بِه از راستی، پیشه نیست ◈※◈ ز کژیّ بَتَر، هیچ اندیشه نیست

معنی: در جهان هیچ کاری بهتر از راستی و درستی نیست و هیچ فکری از دروغ و ناراستی بدتر نیست.

۲- سخن گفتنِ کژ ز بیچارگی است ◈※◈ به بیچارگان بر، بباید گریست

معنی: دروغ گفتن نشانه‌ی بیچارگی است و برای بیچارگان باید گریه کرد.

۳- هر آن کو که گردد به گِردِ دروغ ◈※◈ ستمکاره خوانیمش و بی‌فروغ

معنی: هرکسی که دروغ می‌گوید ظالم و بی‌خرد است.

۴- همه راستی کن که از راستی ◈※◈ نیاید به کار اندرون، کاستی

معنی: همیشه راست گو باش که از راست گویی هیچ وقت ضرری به انسان نمی‌رسد.

۵- هر آن کس که با تو نگوید دُرُست ◈※◈ چنان دان که او دشمنِ جانِ توست

معنی: هر کسی که به تو دروغ می‌گویید او را دشمن جان خود بدان

۶- گشاده است بر ما، درِ راستی ◈※◈ چه کوبیم خیره، درِ کاستی؟

معنی: در راست گویی و درست کاری برای ما باز است چرا با لجبازی باید به سمت دروغ گویی و بد کاری پیش برویم؟

۷- مکن دوستی با دروغ آزمای ◈※◈ همان نیز با مردِ ناپاک رای

معنی: با کسی که دروغ می‌گوید دوستی نکن همان گونه که با انسان‌های ناپاک دوستی نمی‌کنی

معنی کلمات شعر به گیتی، به از راستی، پیشه نیست فارسی ششم

گیتیجهان، دنیا
بهبهتر
راستیحقیقت، درستی، صداقت
پیشهکار، حرفه
کژیدروغ، نادرستی، کجی
بتر: بدتر
بیچارگیناتوانی، درماندگی
گریستگریه کرد
کو: مخفف که او
گرددور، اطراف
ستم کارهظالم
بی‌فروغ: تاریک
اندرونداخل، درون
کاستیکم، کم شدن
خیره: بی‌پروا، گستاخ، لجباز
دروغ آزمایدروغگو، دروغ زن
ناپاک رایبداندیش، بدگمان

سخن پایانی

اگر سوالی درباره جواب درس شانزدهم فارسی پایه‌ ششم دبستان با موضوع درس««آداب مطالعه»» دارید آن را از قسمت نظرات بپرسید. تیم معلمان ما در اولین فرصت شما را راهنمایی می‌کنند.

جواب درس پانزدهم فارسی ششم
جواب درس هفدهم فارسی ششم
📝 نمونه سوالات پایه ششم ابتدایی

توجه: دانش‌آموزان عزیز شما می‌توانید برای دسترسی آسان‌تر به مطالب درسی عبارت «سوییتی بلاگ» را در انتهای مطلب مورد نظر خود سرچ(جست و جو) کنید.

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *