جواب درس ششم فارسی چهارم ابتدایی
در این نوشته جدیدترین گام به گام درس ۶ فارسی چهارم ابتدایی با موضوع درس «آرش کمانگیر»، قرار گرفتهاست که شامل جواب درست و نادرست و درک مطلب، معنی کلمات، کلمات مخالف، کلمات هم خانواده، معنی شعر آرش کمانگیر و معنی شعر باران میباشد. در ادامه با ما از بخش پاسخ سوالات فارسی چهارم ابتدایی همراه باشید.
جواب درست و نادرست صفحه ۵۸ فارسی چهارم
۱- آرش برای پرتاب تیر در دشتی سرسبز ایستاد.
پاسخ: درست ✅
۲- تير آرش در کنار رود جيحون بر تنهی درخت گردويی نشست.
پاسخ: درست ✅
۳- تورانیان پیشنهاد کردند که پهلوانی ایرانی تیری به سوی غرب پرتاب کند.
پاسخ: نادرست❌
جواب درک مطلب صفحه ۵۸ فارسی چهارم
۱- فرمانده سپاه توران چه کسی بود؟
پاسخ: افراسیاب
۲- پيشنهاد تورانيان برای تعيين مرز ايران و توران چه بود؟
پاسخ: پهلوانی ایرانی تیری به سوی خاور پرتاب کند.
۳- فکر میکنيد چرا تورانيان، پرتاب تير را به عهدهی يک پهلوان ايرانی گذاشتند؟
پاسخ: چون مرز ایران را تعیین میکرد و با خود گفتند مگر یک تیر چقدر میتواند برود.
۴- چرا نويسنده کار آرش را با صد هزاران تيغهی شمشير مقايسه کرده است؟
پاسخ: زیرا این کار آرش باعث شد که جنگ ادامه پیدا نکند.
معنی شعر درس آرش کمانگیر فارسی چهارم
مرز را پرواز تیری میدهد سامان
معنی: پرواز یک تیر مرز را مشخص میکند
گر به نزدیکی فرود آید خانههامان تنگ آرزومان کور
معنی: اگر آن تیر در نزدیکی فرود آید خانه هایمان تنگ میشود و آرزوهایمان از بین خواهد رفت
ور بپرد دور تا کجا تا چند
معنی: اگر تا دور دست پرواز کند تا کجا؟ چه مقدار؟
کو بازوی پولادین و کو سرپنجهی ایمان
معنی: آن بازوی نیرومند کجاست و آن ایمان قوی
جان خود را در تیر کرد آرش
معنی: آرش تمام توان خود را به تیر منتقل کرد
معنی کلمات درس ششم فارسی چهارم
نبرد: جنگ
پایداری: مقاومت و ایستادگی
اندوهگین: غمگین
بردباری: صبر و حوصله
خاور: مشرق
نقص: عیب، کمی و کاستی
نگران: مضطرب
آشتی: دوستی، صلح
گهر: مخفف گوهر، مروارید
استوار: پابرجا، پایدار
فرود آید: پایین بیاید
چاره: راه حل، تدبیر
مشکل: سخت
سرپنجه: نیرومند، توانا
قامت: قد و بالا، اندازه
بامداد: صبح زود، اول صبح
رشید: راست قامت، دلاور
تناور: تنومند، قوی
هر دهانی: هر کسی
زمزمه: آوازی زیر لب و آهسته
خرم: شاد، خوشحال
چابک: تند و سریع
وارونه: برعکس
منتظر: چشم به راه
سرانجام: بالاخره
بازوان: بازوها
گام: قدم
تیزبال: سریع، تیز پرواز
تحقیر: کوچک شمردن، خوار شدن
پیشنهاد: نظر، رای
بازگو: تکرار
بیتابی: بیقراری
ماهر: زبر دست
افراسیاب: فرماندهی سپاه توران
کمان: ابزار تیراندازی
سامان دادن: منظم کردن
پولادین: ساخته شده از فولاد
دیرین: قدیمی
چست: چالاک و چابک
برّان: برنده، تیز
پهن: گسترده، پهناور
زیر گوشی: آهسته، یواش
گوارا: خوب و لذت بخش
جاودانی: همیشگی
گریزان: شتابان
تندر: صدای رعد
زیر گوشی حرف زدن: پچ پچ کردن
نیم روز: میان روز، ظهر
پرواز: پریدن، پرتاب
تنگ: کوچک
گر: اگر
ور: و اگر
سرپنجهی ایمان: قدرت ایمان
دشوار: سخت
نیرومند: قوی
رها: آزاد
تن: جان
زمزمه: تکرار آهسته
نگریست: نگاه کرد
به گوش میرسید: شنیده میشد
توان: قدرت
همچون: مثل
قله: نوک کوه
بی جان: مرده
کلمات متضاد و مخالف درس ششم فارسی چهارم
خاور ≠ باختر
پیروزی ≠ شکست
ناامید ≠ امیدوار
سختی ≠ آسانی
آشتی ≠ قهر
محکم ≠ سست
هانی ≠ آشکار
نازک ≠ ضخیم
دیوانه ≠ عاقل
نهانی ≠ آشکار
شیرین ≠ تلخ
تیره ≠ روشن
توانا ≠ ناتوان
تیره ≠ روشن
کلمات هم خانواده درس ششم فارسی چهارم
تحقیر: حقارت، حقیر
ماهر: مهارت
مشکل: اشکال
منتظر: انتظار
توانا: توانایی، توان
نقص: ناقص
رشید: رشادت
عیب: عیوب
کلمات املایی درس ششم فارسی چهارم
طولانی – سپاه توران – افراسیاب – جیحون – بیتابی – قامتی رشید – استوار – نقص و عیب – تناور – تیغهی شمشیر – گهر – چست و چابک – وزنده – غران – گریزان – گوهر فشانی
معنی شعر باران فارسی چهارم
ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ
ﺑﺎ ﺗﺮﺍﻧﻪ
ﺑﺎ ﮔﻬﺮﻫﺎﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ
میخورد ﺑﺮ ﺑﺎﻡ ﺧﺎﻧﻪ
معنی: دوباره باران با صدایی مثل ترانه و با دانههایی مثل مروارید بربام خانه میخورد.
معنی دیگر: دوباره باران با صدای شرشرش که همچون ترانه زیبا بود، میبارید. با قطرههای درخشان که همچون گوهر زیبایی بودند و بر بام خانه فرود میآمدند.
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
معنی: مرا به یاد روزی خوب و شیرین از گذشتهام در جنگلهای گیلان می اندازد.
معنی دیگر: با این باران، خاطرات دوران کودکیام زنده شد. در سالهای بسیار دور، یک روز خوب و به یادماندنی در خاطرم هست که به جنگلهای گیلان رفته بودم.
کودکی ده ساله بودم
شاد و خرم
نرم و نازک چست و چابک
معنی: کودکی ده ساله، شاد و بانشاط با پوستی لطیف و نازک و پاهایی سریع و چالاک بودم.
معنی دیگر: در چنین روزی من کودک ده سالهای بودم؛ سرشار از انرژی و شادی. ظریف و کوچک، اما زبر و زرنگ بودم.
با دو پای کودکانه
میدویدم همچو آهو
میپریدم از سرِ جو
دور میگشتم ز خانه
معنی: با پاهای کودکانهی خود مانند آهو از روی جویها میپریدم و از خانه دور میشدم.
معنی دیگر: با پاهای کوچک و کودکانهام بسیار سریع میدویدم دقیقا مثل دویدن پرسرعت آهو! از کنار جوی آب میپریدم و از خانهمان دور میشدم.
میشنیدم از پرنده
از لب باد وزنده
داستانهای نهانی
رازهای زندگانی
معنی: از آواز پرنده و صدای هوهوی باد قصههای پنهانی و اسرار زندگی را میشنیدم.
معنی دیگر: به آواز زیبای پرندهها گوش میدادم و به صدای باد گوش میسپردم و از آنها داستانهای پنهان و اسرار زندگی را میآموختم.
برق چون شمشیر بران
پاره میکرد ابرها را
ﺗﻨﺪﺭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ، ﻏﺮّﺍﻥ
ﻣﺸﺖ میزد ﺍﺑﺮﻫﺎ ﺭﺍ
معنی: آذرخش (صاعقه) مانند شمشیر ابرها را پاره میکرد و ابر مثل دیونه میغرید و بر خودش مشت میزد. (میکوبید).
معنی دیگر: رعد و برق مانند شمشیر تیز و برانی بود که انگار ابرها را پاره و تکهتکه میکرد. رعد، نعرهزنان با مشت خودش به ابرها میکوبید.
جنگل از باد گریزان
چرخها میزد چو دریا
دانههای گرد باران
پهن میگشتند هر جا
معنی: جنگل بر اثر باد فراری و وزنده مانند دریایی به نظر میرسید که چرخ میزند و دانههای گِرد باران در همه جا پخش میشدند.
معنی دیگر: جنگل و درختانش مثل اینکه از دست باد فرار میکردند، مثل امواج دریا اینطرف و آنطرف میرفتند. دانههای گرد باران همه جا پخش میشدند.
ﺳﺒﺰﻩ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ
ﺭﻓﺘﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﮔﺸﺖ ﺩﺭﯾﺎ
ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺟﻮﺷﺎﻥ
ﺟﻨﮕﻞ ﻭﺍﺭﻭﻧﻪ ﭘﯿﺪﺍ
معنی: سبزه زار زیر درختان، از شدت باران کم کم مانند دریا پر از آب شد. داخل این دریای پر خروش، تصویر جنگل به صورت سروتَه (واژگون و سرنگون) دیده میشد.
ﺑﺲ گوارا ﺑﻮﺩ باران
ﺑﻪ، ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ باران
معنی: چه قدر آن باران دلنشین بود. به به چه قدر آن باران قشنگ بود.
معنی دیگر: چقدر باران دلچسب و زیبا بود.
ﻣﯽﺷﻨﯿﺪﻡ ﺍﻧﺪﺭ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻫﺮ ﻓﺸﺎﻧﯽ
ﺭﺍﺯﻫﺎﯼ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﯽ، ﭘﻨﺪﻫﺎﯼ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ
معنی: در میان دانههای باران که مثل دُرّ و مروارید همه جا پهن میشدند، اسرار ابدی و نصیحتها و درسهای آسمانی را میشنیدم.
معنی دیگر: من با دیدن گوهرهای باران (منظور قطرههای باران که مثل گوهر ارزشمندی میدرخشیدند) درسهای زیادی گرفتم و رازهای بسیاری از آسمان و خلقت خدا دانستم.
ﺑﺸﻨﻮ ﺍﺯ ﻣﻦ، ﮐﻮﺩﮎ ﻣﻦ
ﭘﯿﺶ ﭼﺸﻢ ﻣﺮﺩ ﻓﺮﺩﺍ
معنی: این رازهای ابدی را از من گوش کن، برای کودکی که فردا برای خودش مردی خواهد شد.
معنی دیگر: درسهایی مثل اینکه میگفتند: ای کودک من! زمانی که در آینده مرد بزرگی شدی، از من این نصیحت را بشنو!
ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ ﺧﻮﺍﻩ ﺗﯿﺮﻩ، ﺧﻮﺍﻩ ﺭﻭﺷﻦ
ﻫﺴﺖ ﺯﯾﺒﺎ، ﻫﺴﺖ ﺯﯾﺒﺎ، ﻫﺴﺖ ﺯﯾﺒﺎ
معنی: زندگانی چه سخت باشد و چه آسان، همیشه زیباست.
معنی دیگر: اگر زندگی برایت سخت و تیره، یا گاهی روشن و امیدبخش شد، در هر صورت زیباست. (چون آفریده خداست)
معنی کلمات شعر باران فارسی چهارم
گهر: گوهر، سنگ قیمتی، جواهر
دیرین: قدیمی
خرّم: شاداب
چست و چالاک: زرنگ
بام: سقف
نهان: پنهان
شمشیر برّان: شمشیر برنده، شمشیر تیز
تندر: رعد و برق
غرّان: غرّش کنان
گریزان: در حال فرار
وارونه: معلّق
گوهر فشانی: پخش کردن جواهرات
پند: نصیحت
کلمات مخالف شعر باران فارسی چهارم
شیرین ≠ تلخ
نازک ≠ ضخیم
نهانی ≠ آشکار
تیره ≠ روشن
خوب ≠ بد
شاد ≠ ناراحت
نازک ≠ کلفت
نرم ≠ سفت
کلمات هم خانواده شعر باران فارسی چهارم
گهر: گوهر
یاد: یادآوری
وَزنده: وزیدن
سخن پایانی
اگر سوالی درباره جواب درس ششم فارسی پایه چهارم دبستان با موضوع درس««آرش کمانگیر»» دارید آن را از قسمت نظرات بپرسید. تیم معلمان ما در اولین فرصت شما را راهنمایی میکنند.
✅ جواب درس پنجم فارسی چهارم
✅ جواب درس هفتم فارسی چهارم
📝 نمونه سوالات پایه چهارم ابتدایی
توجه: دانشآموزان عزیز شما میتوانید برای دسترسی آسانتر به مطالب درسی عبارت «سوییتی بلاگ» را درانتهای مطلب مورد نظر خود سرچ(جست و جو) کنید.
نظرات کاربران