جواب درس اول نگارش ششم ابتدایی
در این نوشته گام به گام درس ۱ نگارش ششم دبستان با موضوع درس «معرفت آفریدگار» قرارگرفتهاست که شامل املا و دانش زبانی، نگارش و کارگاه نویسندگی میباشد. در ادامه با ما از بخش پاسخ سوالات نگارش ششم ابتدایی همراه باشید.
جواب املا و دانش زبانی صفحه ۱۰ و ۱۱ نگارش ششم

۱- با توجه به متن درس، واژههای مرتبط با واژهی نوشته را بنویسید.
پاسخ:

۲- با توجه به متن درس، جاهای خالی را با واژههای مناسب کامل کنید.
پاسخ:
اندیشه کردن در کار …خالق… و …مخلوق… موجب روشنایی دل می گردد.
باد بهاری از طرف …مرغزار… وزیدن گرفت.
هر برگی از درختان نشانه ای از …معرفت… کردگار است.
۳- نوع جملههای زیر را مشخص کنید.
پاسخ:
| جمله | نشانهی نگارشی | نوع جمله |
| زیر درخت را نگاه کن | . | امری |
| برای سربلندی میهن عزیزمان چه کارهایی باید انجام دهیم | ؟ | پرسشی |
| امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد | . | خبری |
| خدایا تو معرکهای | ! | عاطفی |

جواب نگارش صفحه ۱۲ نگارش ششم
۱- با واژههای زیر، متنی مناسب در چند سطر بنویسید.
بهار، سوسن، نرگس، لاله زار، بید، بلبل
پاسخ: در زیر برای شما عزیزان چند متن پیشنهادی مناسب قرار دادهایم که به دلخواه یکی را انتخاب کنید.
یک روز بهاری
بهار رسید! همه جا پر از رنگ و بوی زندگی شده است. گلهای سوسن و نرگس مثل ستارههای کوچک زمین را روشن کردهاند. درختان بید موهای بلندشان را آویزان کرده اند و نسیم بهاری آنها را نوازش میدهد. در لاله زار، لالههای رنگارنگ مثل یک فرش قشنگ زمین را پوشاندهاند. بلبلها هم با صدای خوششان، آواز بهار را میخوانند. چه هوای خوبی! بیایید برویم توی باغچه و با طبیعت بازی کنیم.
نقاشی بهار
بیا یک نقاشی قشنگ از بهار بکشیم. آسمان آبی و پر از ابرهای پفکی، خورشید زرد و گرم، چمن سبز و نرم، درختان بید با شاخههای بلند و گلهای رنگی مثل سوسن و نرگس. فراموش نکن یک بلبل خوشصدا هم روی شاخههای درخت بنشانی که با صدای قشنگش داره آواز میخونه. لاله زار رو هم فراموش نکن که پر از لالههای رنگیه.
شعر کوتاه برای بهار
بهار آمد، بهار آمد
گلها سر از خاک برآوردند
سوسن و نرگس و لالههای رنگین
در باغچهها درخشیدند
بید مجنون موهایش را افشان کرد
بلبل با صدایی خوشخوان
آواز بهار را خواند
۲- داستان زیر را تا یک بند، ادامه دهید.
پاسخ:
امروز شاخهی دیگری از درخت توت شکست و بر زمین افتاد. درخت توت، آهی کشید و به درخت بید در آن سوی باغ، که کودکان، کاری به کارش نداشتند، خیره شد.
چقدر حسرت میخورد که چرا کودکان او را دوست ندارند؟ چرا همیشه روی شاخههایش میپریدند و میوههایش را بیرحمانه میچیدند؟ در حالی که درخت بید با آرامش تمام در نسیم میرقصید و به آواز بلبلها گوش میداد.
درخت توت به یاد روزگاری افتاد که پرندهها لانههایشان را روی شاخههایش میساختند و بچههایشان را بزرگ میکردند. اما حالا، شاخههایش شکسته بود و پرندهها ترجیح میدادند به جای دیگری بروند.
در همین افکار بود که ناگهان صدای پای کودکی را شنید. قلبش به تپش افتاد. نکنه این کودک هم آمده تا به او آسیب برساند؟ اما وقتی سرش را بالا آورد، دختر کوچکی را دید که با یک کتاب در دست، زیر سایه درخت نشسته بود. دخترک با دقت به کتابش نگاه میکرد و لبخند میزد.
درخت توت با تعجب به او خیره شد. دخترک متوجه نگاه درخت شد و لبخندی به او زد. سپس کتابش را بست و به سمت درخت آمد. او با مهربانی به درخت نگاه کرد و گفت: “چه درخت زیبایی هستی! میوههایت خیلی خوشمزه هستند.”
درخت توت از شنیدن این حرفها خیلی خوشحال شد. او به دخترک گفت: ممنون. اما بچهها همیشه به من آسیب میرسانند.
دخترک با تأسف سرش را تکان داد و گفت: نباید این کار را بکنند. درختها هم مثل ما احساس دارند.
از آن روز به بعد، دخترک هر روز به دیدن درخت توت میآمد و با او صحبت میکرد. او به درخت توت یاد داد که چگونه از خودش مراقبت کند و چگونه با کودکان بد رفتار برخورد کند.
با گذشت زمان، درخت توت دوباره سرسبز و شاداب شد. شاخههای جدیدی روییده بود و پرندهها دوباره به لانههایشان برگشته بودند. درخت توت و دخترک دوست صمیمی شده بودند و هر روز با هم لحظات خوشی را سپری میکردند.
جواب کارگاه نویسندگی صفحه ۱۳ و ۱۴ نگارش ششم
۱- بهار و زیباییهای آن را با کلامی زیبا توصیف کنید. در متن خود از یک یا دو بیت شعر که در مورد بهار سروده شده است، استفاده کنید.
پاسخ: در زیر دو متن برای شما عزیزان قرار دادهایم که به دلخواه میتوانید هر کدام را استفاده کنید.
بهار، فصل بیداری طبیعت و نو شدن امیدهاست. گویی زمین از خواب زمستانی بیدار شده و لباسی نو بر تن کرده است. درختان خشک و بیبرگ، اکنون با شکوفههای رنگارنگ آراسته شدهاند و عطر دلنشینشان در هوا پیچیده است. چمنها سبز شدهاند و گلهای رنگارنگ همچون نگینهایی بر دامن طبیعت میدرخشند.
با وزش نسیم بهاری، عطر گلها و سبزی گیاهان، مشامها را نوازش میدهد و روح را جلا میدهد. پرندگان با آوازهای دلنشین خود، نوید آمدن فصل بهار را میدهند و شور و نشاط را به دلها میآورند. جویبارها با آبی زلال و خروشان، به رقص درآمدهاند و حیات را به همه موجودات هدیه میدهند.
شاعر توانا، سعدی، چه زیبا سروده است:
مژده ای دل که جای بادِ نو رسید
بوی خوش از گل خوشبو رسید.
بهار، فصلی است برای تفکر و اندیشه. در این فصل، طبیعت به ما میآموزد که چگونه از نو آغاز کنیم و با امید به آیندهای روشن زندگی کنیم. بهار، نماد زندگی، رشد و شکوفایی است.
بهار، فصل رنگهاست، فصل طراوت است و فصل امید. طبیعت در این فصل از خواب زمستانی بیدار میشود و جامهای نو بر تن میکند. درختان خشک و بیبرگ، اکنون با شکوفههای رنگارنگ آراسته شدهاند و عطر دلنشینشان در هوا پیچیده است. چمنها سبز شدهاند و گلهای رنگارنگ همچون نگینهایی بر دامن طبیعت میدرخشند.
مولوی چه زیبا سروده است:
ای دل ار قبلهات این است که باشد نظر پاک
از پی آینه صافی برو سوی صدف پاک
تا که از بحر جان تو مرجانی برآید
همچو گل در چمن و بلبل در گلشن شاد
بهار، فصل عشق و عاشقی است. دلها در این فصل، سبزی و طراوت مییابد و جوانههای امید در دلها شکوفا میشود.
حافظ شیرازی نیز در وصف بهار چنین سروده است:
مژده ای دل که جای بادِ نو رسید
بوی خوش از گل خوشبو رسید
در بهار، همه چیز به حرکت درمیآید. رودها خروشان میشوند، پرندگان آواز میخوانند و نسیم بهاری، موی درختان را نوازش میدهد. سعدی شیرازی نیز به زیبایی این حرکت را وصف کرده است:
آب روان شد ز کوه ساقی
بوی گل آمد ز باغ باقی
بهار، فصلی است برای تفکر و اندیشه. در این فصل، طبیعت به ما میآموزد که چگونه از نو آغاز کنیم و با امید به آیندهای روشن زندگی کنیم. بهار، نماد زندگی، رشد و شکوفایی است.
۲- با نثر ساده و روان، زیبایی های محل زندگی خود را در یک بند معرفی کنید.
پاسخ: در زیر برای شما عزیزان سه نمونه متن قرار دادهایم که شما عزیزان به دلخواه میتوانید از هر یک استفاده کنید.
متن اول:
تهران، شهر من، دنیایی از رنگها و صداهاست. وقتی از پنجره اتاقم به بیرون نگاه میکنم، کوههای سر به فلک کشیده و رودخانهای پر پیچ و خم را میبینم که دلم را میبرد. بهار که میرسد، انگار شهر جان میگیرد. عطر گلهای رنگارنگ و صدای پرندگان، روحم را تازه میکند. قدم زدن در پارکها و باغچههای شهر، بهترین تفریح من است. دوست دارم ساعتها روی نیمکت بنشینم و به صدای آب روان گوش دهم. صدای اذان از گلدستههای مساجد هم آرامش خاصی دارد. تهران، برای من فقط یک شهر نیست، بلکه خانهای است که همیشه به آن احساس تعلق دارم.
متن دوم:
تهران، شهری با قدمتی طولانی و فرهنگی غنی است. آثار تاریخی و بناهای قدیمی، حکایت از گذشته پرافتخار این شهر دارند. مساجد تاریخی، بازارهای سنتی و کاخهای باشکوه، از جمله جاذبههای گردشگری تهران هستند. در این شهر، میتوانید با آداب و رسوم مردم ایران آشنا شوید و از غذاهای خوشمزه ایرانی لذت ببرید. تهران، شهری است که گذشته و حال در آن در هم آمیختهاند.
متن سوم:
تهران، شهری است که طبیعت بکر و دستنخوردهای را در دل خود جای داده است. کوههای البرز با قلههای پوشیده از برف، چشماندازی بینظیر را به شهر هدیه کردهاند. رودخانههای خروشان، درههای سرسبز و دشتهای وسیع، زیباییهای طبیعت را به رخ میکشند. در فصل بهار، گلهای وحشی رنگارنگی مانند لاله، شقایق و زنبق، دشتها را به فرش گل تبدیل میکنند. صدای پرندگان آوازخوان، مثل موسیقی دلنشینی، در هوا پیچیده است.
۳- ضرب المثل «شکر نعمت، نعمتت افزون کند» را در یک بند توضیح دهید.
پاسخ:
وقتی انسان از نعمتهای خداوند را شکرگزاری میکند خداوند نیز نعمتهای بیشتری به او میبخشد. سپاس خداوند یعنی اینکه از نعمتهای داده شده خوب استفاده کنیم و آنها را هدر ندهیم.
سخن پایانی
اگر سوالی دربارهی جواب درس ۱ نگارش ششم ابتدایی با موضوع درس ««معرفت آفریدگار»» دارید میتوانید در بخش نظرات بپرسید تا تیم معلمان ما در اولین فرصت شما را راهنمایی کنند.
✅ جواب درس دوم نگارش ششم
📝 نمونه سوالات پایه ششم ابتدایی
توجه: دانشآموزان عزیز شما میتوانید برای دسترسی آسانتر به مطالب درسی عبارت «سوییتی بلاگ» را درانتهای مطلب مورد نظر خود سرچ(جست و جو) کنید.
خیلی خوب بودممنون
ممنون از محبتتون، باعث دلگرمی ماست 🌼